اینهمه سرمایه را در مساجد ذخیره کردهایم، درش را هم بستهایم!
اطلاعات نوشت: علاوه بر این، مساجد این کشورها بوی زندگی عادی و واقعی می دهند. مثلاً در گوشه ای از مغازه اقلام ضروری مساجد را می فروشد. علاوه بر این، مکانی برای بازی و تفریح کودکان در نظر گرفته شده است. در گوشه ای کافه کوچکی برای دوستان غذا و نوشیدنی سرو می کند و در یک کلام هر ساعت از شبانه روز که قدم به مسجد می گذارید، منظره ای کوچک و دلنشین از زندگی واقعی بیرون از مسجد خواهید دید.
این فضا را با ارائه مساجد کشورمان مقایسه کنید. رونق اصلی مساجد یکی دو ساعت بعد از ظهر و گاهی بعد از ظهر و بیشتر در صبح است! حتی مناسبت های مهم مذهبی، از جمله شادی و عزاداری، بیشتر در حسینیه ها و تقای محلات برگزار می شود تا در مساجد.
وقتی از کنار بسیاری از مساجد رد می شوید، انباشته شدن چندین میلیارد ساختمان و سخت افزار صوتی و تصویری را در پیشرفته ترین مدل ها اما پشت درهای بسته مشاهده می کنید. دردناکتر این است که دو مدرسه را در کوچههای اطراف میبینی. در صورت محرومیت از امکانات سخت افزاری؛ نرم افزار را نگه دارید!
در همین مساجد که کمتر از نصف روز درهایشان نیمه باز است، جز نمازهای جمعی و بلندگوی همسایه های چند فرسخی (!)، از هیجان حرف زدن و ایستادن و ندیدن مردم خبری نیست. همدیگر از نشستن و انداختن خود در کیسه ها و دل دادن به یکدیگر و غیره لذت ببرند. ناگفته نماند بوی دائمی چای و قهوه از سفره خانه مسجد می آید. یا حرکت واقعی؛ و علاوه بر دعا و جفا در آن دیده می شود.
در سالهای اخیر یک کارکرد سنتی، معنادار و تأثیرگذار از مساجد محلی حذف شده و به تالارهای مجلل یا فضاهای مجلل متصل به برخی مساجد سپرده شده است و آن مراسم بزرگداشت درگذشت و مراسم ترحیم است.
البته اگر دوست داشته باشید در داخل و بیرون درب مساجد افراد خودساخته پر سر و صدا و خرافی شکل گرفته اند; مثل دفن اموات، یک شب تا صبح در مسجد، از ترس وارثان جسد بی جان پدر یا مادر! یا کوبیدن درب مساجد در آستانه پایان ماه صفر و…
یادداشت: محمدعلی فیاض بخش