چگونه میتوان از فلسفههای کهن برای نجات از شرایط سخت کمک گرفت؟
زندگی برایش سخت بود. برده به دنیا آمد، اربابش پایش شکست و او برای همیشه از کار افتاد. او سرانجام آزاد شد و به مدت 25 سال به دنبال علاقه خود بود. از آنجایی که کار برای یک برده به معنای زیر پا گذاشتن قانون در زمان دیکتاتور حاکم بود، سرانجام به آن سوی مرز رفت و زندگی خود را در فقر و تبعید گذراند.
به گزارش زومیت، پاراگراف بالا بخشی از زندگی اپکتتوس، فیلسوف رواقی یونانی متولد حدود 55 پس از میلاد را بازگو می کند. اگرچه تنها بخشی از داستان مورد توافق است و نمی توان به طور قطع گفت که اپکتتوس برده به دنیا آمده یا در جوانی به بردگی گرفته شده است، اما واضح است که او زندگی قابل پیش بینی یا آسانی نداشته است.
به گفته برخی، اپکتتوس در حدود سال 65 پس از میلاد از زادگاهش در ترکیه کنونی به روم رفت. او دوران کودکی پرآشوبی داشت. مهمتر از همه، او شاهد آتشسوزی بود که دو سوم شهر را به خاکستر تبدیل کرد و یک سال آشوب سیاسی را پشت سر گذاشت که در آن چهار پادشاه دست به دست شدند. دو پادشاه در عرض یک سال کشته شدند و یکی از آنها خودکشی کرد. با این حال، هر آنچه Epictetus نیاز داشت در اختیار او بود. به گفته یکی از شاگردانش که با پشتکار تعالیم او را ثبت کرده است:
این اتفاقات نیست که به مردم آسیب می رساند، قضاوت خود مردم است که مضر است.
بیانیه فوق یکی از پایه های اصلی مکتب فلسفی معروف به رواقی است که توسط فیلسوفی به نام زنون در آتن در بحران ها و خشونت های قرن چهارم قبل از میلاد پایه گذاری شد. بازتاب این فلسفه را می توان در روانشناسی ادبیات خودیاری و حتی در ادیان مشاهده کرد.
چه جنگ باشد و چه مرگ، چه شرایط سلامتی یا مالی در خطر باشد یا با شرایط چالش برانگیزی مواجه باشیم، بر اساس فلسفه رواقی، حتی در چنین شرایطی می توانیم رشد کنیم. به گفته کر اندرسون، که به دنبال ارائه راهنمایی برای یک زندگی خوب در دنیایی غیرقابل پیش بینی و آشفته است، “فلسفه رواقی برای زمان های آشفته ساخته شده است.”
در زیر به مبانی اصلی فلسفه رواقی برای زمان های نامشخص اشاره می کنیم:
دانستن اینکه چه چیزی را می توانید (و نمی توانید) کنترل کنید
به گفته اپیکتتوس، برای رواقیون، یک تصادف ساده منجر به سردرگمی و ناراحتی نمی شود. بلکه نوع نگرش نیز به همان اندازه مهم است. فقط گاهی اوقات نتیجه فراتر از توان انسان است و نمی توان بر وضعیت غلبه کرد. اولین مانعی که اپکتتوس نیز آن را «وظیفه اصلی ما در زندگی» میدانست، شناسایی چیزهای خارج از کنترل است. رواقیون این را «عوامل بیرونی» می نامند.
خوشبختانه، پیروان این فلسفه آن را به سادگی توضیح می دهند: همه چیز خارج از کنترل ما است به جز افکار، انتخاب ها و اعمال ما. به عنوان مثال سلامتی را در نظر بگیرید. ممکن است پنج روز در هفته (به انتخاب شما) ورزش کنید، اما این بدان معنا نیست که از مشکل سلامتی دیگری (مشکل بیرونی) رنج نمی برید. اگر غیر از این فکر می کنید، خودتان را گول می زنید و خود را برای ناامیدی واقعی آماده می کنید.
آموزه های فیلسوفان رواقی برای کمک به مردم در موقعیت های دشوار و چالش برانگیز ارائه شد.
از آنجا که افراد به راحتی مرتکب خطاهای قابل کنترل و غیرقابل کنترل می شوند، Epictetus این عادت ذهنی را توصیه می کند:
اگر چیزی یا چیزی برای شما شادی یا منفعت به ارمغان می آورد یا رشد شما به آن بستگی دارد، ماهیت آن را به خود یادآوری کنید. از چیزهای کوچک شروع کنید. مثلا اگر لیوان سرامیکی دوست دارید بگویید من این لیوان را دوست دارم و اگر درست نشد ناراحت نمی شوم. وقتی همسر یا فرزند خود را می بوسید، به خود یادآوری کنید که در حال بوسیدن یک فانی هستید. بنابراین، اگر آنها را از دست بدهید، کنترل زندگی خود را از دست نخواهید داد. همچنین وقتی فرزندتان را می بوسید به خود بگویید که فردا ممکن است رفته باشید.
رواقیون حتی از این هم فراتر می روند. اگرچه همه انسان ها ترجیح می دهند به خاطر عزیزانشان سالم باشند یا حتی زنده بمانند، اما عوامل خارجی را ذاتاً خوب یا بد نمی دانند. در واقع آنها معتقدند پیروی از عوامل بیرونی می تواند شرایط بدتری را به همراه داشته باشد. آنها مطمئناً تأیید می کنند که این بخشی از طبیعت انسان است. اما اگر به این درک رسیدید که یک عامل خارجی خاص فقط متوجه شما نیست، باید آن را بپذیرید و رها کنید. به گفته Epictetus:
مثل رفتن به یک سفر دریایی است. آنچه که ما می توانیم انجام دهیم تعیین کننده کاپیتان، قایق، تاریخ و بهترین زمان برای سفر است. اما گاهی طوفان می آید. خب این از کنترل ما خارج است. ما تمام تلاش خود را کردیم.
رواقیون معتقدند که از آنجایی که شما نمی توانید عوامل خارجی را کنترل کنید، احساس ناراحتی با آن عوامل بی معنی است. از طرفی ما برای شاد بودن نیازی به این زمان های خنثی نداریم. تنها چیزی که مهم است نحوه رویارویی با آنهاست. اگر امروزه این تفکر آشنا به نظر می رسد، به این دلیل است که طی سالیان متمادی به شیوه های مختلف در آموزه ها منعکس شده است.
این شما هستید که انتخاب می کنید چگونه به رویدادها واکنش نشان دهید
در اینجا اصل دوم فلسفه رواقی مطرح می شود. پذیرش شرایط خارج از کنترل شما به معنای منفعل بودن نیست زیرا شما همیشه در کنترل هستید. به گفته مارکوس اورلیوس، فیلسوف مشهور امپراتوری روم، در خاطرات خود تحت عنوان مراقبه ها:
اگر وظیفه خود را به درستی انجام می دهید، گرم یا سرد، خواب آلود یا خواب، فرقی نمی کند که کسی با شما بد و خوب صحبت کرده باشد، حتی در لحظه مرگ. زیرا شما در حالی که یکی از کارهای زندگی را انجام می دهید می میرید و همین برای انجام بهترین کار کافی است.
رواقیون طرفدار حل هر چالشی با عدالت، خویشتن داری و عقل هستند. اگرچه آنها میدانند که این علائم احساسات طبیعی انسان هستند، اما زمان کمی به احساساتی مانند خشم یا غم میدهند و این احساسات را نشانههایی از اعتیاد به نتایج غیرقابل کنترل میدانند. سنکا یکی دیگر از مدافعان مشهور رواقیون این را در مورد سیسرو سناتور رومی گفت. او می گوید: «سیسرون نه در زمان رفاه آرام بود و نه در هنگام بدبختی صبور بود». بر اساس نوشته های سنکا، سیسرو در نامه ای خشم خود را نسبت به گذشته، غم و اندوه در زمان حال و ناامیدی از آینده را بیان می کند. به گفته سنکا:
سیسرو خود را نیمه زندانی میداند، اما در واقع یک مرد عاقل هرگز تا آنجا پیش نمیرود که از این اصطلاح تحقیرآمیز استفاده کند. او هرگز یک نیمه زندانی نخواهد بود، اما همیشه از آزادی کامل و مطلق برخوردار خواهد بود. او استاد خودش است و بالاتر از دیگران است.
چالش ها را به فرصت تبدیل کنید
نه تنها می توانید در موقعیت های استرس زا آرام بمانید، بلکه این چالش ها راهی برای یادگیری آرامش هستند. در نتیجه، می توانید بر اساس این اصطلاح دنیای مدرن از آنها استقبال کنید: آنچه شما را نکشد، شما را قوی تر خواهد کرد.
از نظر سنکا، بلاها نشانه لطف خداوند است. او میگوید خدا میخواهد انسانهای خوب تا حد امکان مقاومت خود را حفظ کنند، پس آنها را در معرض امتحان الهی قرار میدهد. چنین چالش هایی به مردم اجازه می دهد تا زندگی را به عنوان یک کل درک کنند. سنکا نوشت: “زندگی بدون تنش معنوی به معنای بی تفاوتی نسبت به نیمی از جهان طبیعی است.”
گسترش کووید-19 تغییرات بی سابقه ای را در زندگی مردم در سراسر جهان ایجاد کرده است
از سوی دیگر، نتیجه غیرقابل پیش بینی است. باید به یاد داشته باشیم که سنکا و رواقیون معتقد بودند که حتی در بدترین شرایط ممکن است اتفاقات خوبی برای ما بیفتد.
تغییر و از دست دادن ثابت است
به نظر می رسد که تحت تأثیر عوامل بیرونی مانند مرگ عزیزان قرار نگیرید و احساس ناراحتی نکنید. اما رواقیون واقعیت را به گونه ای ریشه ای می پذیرند و از نظر آنان واقعیت تغییر، فقدان و رنج دائمی است. به گفته مارکوس اورلیوس:
آیا کسی از تغییر می ترسد؟ پس چگونه می توان بدون تغییر زندگی کرد؟ آیا می توان بدون گرم کردن آب دوش گرفت؟ آیا می توانید آن را بدون تغییر رژیم غذایی بخورید؟ آیا می توان بدون تغییر به یک عمر مفید دست یافت؟ همه تغییر می کنند، مانند همه طبیعت.
بدترین شرایط را تمرین کنید
رواقیان به همان اندازه که از پذیرش واقعیت دفاع می کردند، خود را برای شرایط دشوار آماده می کردند. آنها به ویژه در برابر تله انسانی محافظت می کنند: “این هرگز برای من اتفاق نخواهد افتاد.” مردم تمایل دارند طرز فکری رویایی در مورد آینده داشته باشند. مثلا تصور نمی کنند که هرگز تحت تاثیر یک بلای طبیعی، بیماری یا جنگ قرار بگیرند و تمام تصوراتشان به آینده و روابط عاطفی خوب ختم می شود. اما سنکا هشدار می دهد که اگر اتفاقی برای افراد دیگر بیفتد، قطعاً ممکن است برای شما هم اتفاق بیفتد. او می گوید:
آیا باید تعجب کنم اگر خطراتی که همیشه مرا احاطه کرده اند روزی مرا فرا گیرد؟
با این حال، بسیاری از مردم دوست ندارند به اتفاقات ناگوار فکر کنند یا برای آنها برنامه ریزی کنند. سنکا می نویسد:
بسیاری از مردم بدون فکر کردن به طوفان، سفرهای دریایی را برنامه ریزی می کنند. اما زمانی که آنها در چنین خطری گرفتار می شوند، دیگر خیلی دیر شده است. استفاده از جملاتی مانند “فکر نمی کنم این اتفاق بیفتد” یا “باور نکردنی است که این اتفاق بیفتد؟” باید بدانید که شرایط همیشه در حال تغییر است و اتفاقی که برای شخص دیگری می افتد ممکن است برای شما هم بیفتد.
بر اساس فلسفه رواقی، همه این ناکامیها باعث ناامیدی بزرگ انسان میشود. با پذیرش پیامدهای بد احتمالی، میتوانیم از نظر احساسی خود را برای رویدادهایی که رخ خواهد داد آماده کنیم. البته قبل از هر چیز باید برای این احتمالات آماده شویم که در نتیجه در مواقع اضطراری بتوانیم امور را راحتتر کنترل کنیم. یکی از مانورهای متداول در ادارات و ساختمان های دولتی بزرگ، دریل «پیش حادثه» نام دارد.
وقت خود را صرف نگرانی نکنید
برای آینده برنامه ریزی کنید، اما در آینده نمانید. به توانایی خود در سازگاری با هر شرایطی ایمان داشته باشید. به گفته مارکوس اورلیوس:
اجازه نده آینده ات آزارت دهد. یک روز به آنجا خواهی رسید.
در عوض، روی زمان حال تمرکز کنید و از آنچه در حال دارید قدردانی کنید. روی چیزهایی که در آینده خواهید داشت یا از آنها دوری خواهید کرد تمرکز نکنید.
حقایق را ساده نگه دارید
آرلیوس همچنین نسبت به افزودن فرضیه های بیشتر به مشاهدات هشدار می دهد. او می گوید:
خود را فراتر از آنچه شواهد نشان می دهد توصیف نکنید. اگر فرزند خود را مریض می بینید، این همان چیزی است که می بینید. مثلاً نباید فکر کنید که او در خطر است.
به دیگران کمک کنید و کمک بخواهید، اما مراقب احساسات خود باشید
مانند افلاطونیان، رواقیون معتقد بودند که هدف اصلی آنها در زندگی برتری به عنوان یک انسان است. آنها به انسان یک شخصیت اجتماعی نسبت می دهند. بنابراین عدالت یکی از مهم ترین فضایل زمان به شمار می رفت (در فلسفه قدیم، عدالت از مفهوم برابری فراتر رفته و شامل وظایف افراد نسبت به یکدیگر و در قبال جامعه می شود).
در نتیجه، کمک به دیگران مهم است. اما محافظت از خود در برابر خشم و غم دیگران به همان اندازه مهم است. اپیکتتوس در مورد شفقت برای کسی که غمگین است نوشت: “با تمام جان و دل به کسی رحم نکن.”
در رویدادهایی که خارج از کنترل انسان هستند، مشکلات استرس زا کمی وجود دارد
مارکوس اورلیوس می گوید: از درخواست کمک خجالت نکشید گاهی اوقات تنها راه برای انجام یک کار در زندگی، درخواست کمک است.
فریب احساسات سخت را نخورید
اگرچه رواقیون احساساتی مانند غم و اندوه را تحقیر می کردند و به ما توصیه می کردند که درگیر چنین احساساتی نشویم، اما به خوبی می دانستند که این احساسات به طور غیرارادی در بیشتر مردم به وجود می آید. در نتیجه، سخنرانان مدرن مانند برن براون توصیه می کنند که احساسات منفی را سرکوب نکنید. از نظر رواقیون، انسان نباید احساسات خشم و غم خود را انکار کند. می توانید با رفتن به تعطیلات یا محل کار به طور موقت از شر این احساسات خلاص شوید، اما وقتی به حالت عادی برگردید، این احساسات با قدرت بیشتری برمی گردند. سنکا نوشت: بهتر است بر احساس غم و اندوه غلبه کنیم تا آن را انکار کنیم.
اما چگونه؟ روانپزشکان “احساس احساسات”، پردازش آنها و صحبت در مورد آنها را پیشنهاد می کنند. تارا براچ روانشناس بالینی مشهور توقف مقدس (به معنای مکث لحظه ای و تنظیم احساسات حتی در مواقع خشم یا غم) را توصیه می کند. برای سنکا، راه حل، مطالعه فلسفه بود.
نگاهی طولانی بیندازید و به یاد داشته باشید که این نیز خواهد گذشت
یکی از تمرینهایی که مارکوس اورلیوس پیشنهاد کرد این بود که تصور کنید به زمین نگاه میکنید و همه چیز را میبینید. به تمام تاریخ بشر فکر کنید: مردمی که مدت ها قبل از شما زندگی کرده اند و افرادی که بعد از شما زندگی خواهند کرد. این تمرین یک نسخه باستانی از تمرین تجسم گراند کانیون است که برخی از روان درمانگران توصیه می کنند. آرلیوس می افزاید:
تمام ماهیت هستی را در نظر بگیرید که شما کوچکترین جزء آن هستید. همیشه در نظر بگیرید که فقط یک لحظه کوتاه و کوچک از آن را دارید. این سرنوشت را در نظر بگیرید که فقط بخش کوچکی از آن متعلق به شماست. هر اقیانوسی یک قطره در جهان است. تمام زمان حال بخش کوچکی از ابدیت است.