ارتش آمریکا چگونه برد جنگندههای خود را افزایش میدهد؟
سوختگیری هوایی که اولین بار توسط نیروی هوایی ایالات متحده در اوایل دهه 1920 انجام شد، از زمان جنگ ویتنام جزء اصلی عملیات نظامی ایالات متحده بوده است. این قابلیت به قدری مهم است که عملیات رزمی و ارتش آمریکا و شبکه لجستیک جهانی آن بدون آن نمی توانند کار کنند. با این حال، این توانایی حیاتی در یک جنگ احتمالی بین ایالات متحده و چین تهدید می شود.
سوختگیری هوایی، یک ضرورت برای یک مأموریت جهانی
به گزارش روزیاتو، سوخت گیری هوایی جنبه حیاتی عملیات نظامی در سرتاسر جهان است و یک توانمندساز و پشتیبانی حیاتی در مبارزه است. ارتش ایالات متحده آزمایش سوخت گیری هوایی را در اوایل قرن بیستم آغاز کرد، زمانی که بسیاری از اجزای دیگر جنگ مدرن در مراحل ابتدایی خود بودند.
سوختگیری هوایی عملیاتی از بمبافکنهای B-29 مجهز به حاملهای سوخت به هواپیماهای بسیار پیچیده و هدفمند که قادر به حمل بیش از 90000 لیتر سوخت بودند، تکامل یافت. این هواپیماها برد، سرعت، کشندگی، چابکی و سرعت عملیاتی هواپیماهای رزمی ارتش آمریکا را افزایش می دهند.
نگاهی کوتاه به روزهای اولیه سوخت گیری هوایی
اولین سوخت گیری در هوا
در 27 ژوئن 1923، در ارتفاع تقریبی 152.5 متری (بالاتر از جزیره شمالی ایستگاه هوایی فعلی نیروی دریایی)، شیلنگ بارگیری DH-48 ارتش ایالات متحده شلنگی را به یکی از خدمه که در یک DH-4B انداخته بود، تحویل داد و فرآیند سوخت گیری را آغاز کرد. . این اولین سوخت گیری هوا در جهان بود.
اولین سوخت گیری در هوای جنگی
در طول جنگ کره، به طرز دردناکی مشخص شد که سوختگیری هوایی یک ضرورت است، زیرا نیروی هوایی ایالات متحده بیشتر عملیاتهای دفاعی هوایی را برای کره جنوبی از ژاپن انجام میداد.
به گفته ریچارد سی اسمیت، مورخ نیروی هوایی ایالات متحده:
نیروی هوایی بیشتر عملیات دفاع هوایی کره جنوبی را از ژاپن انجام داد. حدود 130 مایل دریایی [۲۴۰ کیلومتر]از پایگاه های جنوب ژاپن تا پوسان و 175 تا 300 مایل دریایی [۳۲۵ تا ۵۵۵ کیلومتر]فاصله تا اهداف خط حمله 33 کره شمالی در امتداد محور سئول-تاجونگ-تایگو وجود داشت. از پایگاه های نیروی هوایی ایالات متحده در نزدیکی توکیو تا بوسان، 540 مایل دریایی [۱،۰۰۰ کیلومتر]و به سئول و اهداف در امتداد موازی 38 حدود 600 مایل دریایی [۱،۱۱۰ کیلومتر]فاصله بود
خوشبختانه برای نیروی هوایی ایالات متحده، آنها در حال آزمایش یک نسخه اصلاح شده از B-29 Superfortresses بودند که به عنوان یک سوخترسان مجدداً پیکربندی شده و KB-29 تعیین شده بود. یکی از این هواپیماها به عنوان عضوی از اولین سوخت گیری هوایی جنگی تاریخ ساز شد.
در 6 ژوئیه 1951، سه فروند RF-80 از Taegu، کره جنوبی به پرواز درآمدند و با یک پمپ بنزین در فاصله کمی از Wonsan، کره شمالی مواجه شدند. پس از سوخت گیری، که با بوم انجام شد (همانطور که در بالا مشاهده شد)، RF-80 از اهداف خود در کره شمالی عکس گرفت. پس از انجام ماموریت، آنها به سلامت به پایگاه بازگشتند. این لحظه محوری به طور کامل فرماندهی هوایی استراتژیک (و نیروی هوایی ایالات متحده در کل) را به روش سوختگیری بوئینگ با استفاده از بومهای انتقال سوخت متعهد کرد.
وابستگی به سوخت گیری هوایی و جنگ ویتنام
هنگامی که جنگ ویتنام آغاز شد، با افزایش مصرف سوخت برای هواپیما، سوخت گیری هوایی به یک ضرورت تبدیل شد. این افزایش مصرف سوخت به دلیل افزایش وزن هواپیما، افزایش قدرت موتور جت، افزایش بار کاری جنگنده ها و بمب افکن ها و متغیرهای مرتبط با جنگ است. به همین دلایل، سوختگیری هوایی به یک بخش معمول و منظم از عملیات هوایی ارتش ایالات متحده تبدیل شده است.
همانطور که هواپیماهای نیروی هوایی یا نیروی دریایی ایالات متحده (مانند F-105D و F-4) به هانوی و اطراف آن حرکت می کردند، آنها «… برای بازگشت به پایگاه مجبور به سوخت گیری می شدند. و پس از فرار سریع از منطقه مورد نظر، تعویض به گزینه پس سوز برای دقایق زیاد، مبارزه با رهگیرهای میگ دشمن و سوراخ کردن مخازن سوخت آنها، سوخت گیری پس از حمله نیز ضروری بود.
برای سوخت گیری دریا، از هواپیمای داگلاس KA-3 استفاده شد، بعداً KA-6 وارد خدمت شد (این یک هواپیمای حمله سوخت گیری A-6 بود). هواپیماها که از ناوهای هواپیمابر در خلیج تونکین منتقل شده بودند، توسط لودرها اسکورت شدند تا قبل از حمله به اهداف، مخازن خود را پر کنند.
برای آماده شدن برای شرایط اضطراری، هواپیمای سوخترسان دور ناوها میچرخید تا هواپیمای بازگشتی را سوختگیری کنند، در صورتی که سوخت هواپیمای بازگشتی کم شد یا نتوانستند کابل ترمز را در حین فرود بگیرند و به فرود دوم نیاز داشتند.
نیازهای سوختگیری هوایی امروز با توجه به چالش چین
نیروی هوایی ایالات متحده برای عملیات نظامی خود به شدت به سوخت گیری هوایی وابسته است. فرماندهی تحرک هوایی کشور در حال حاضر از KC-135 و KC-46A به عنوان هواپیمای سوختگیری اولیه خود استفاده میکند.
در حال حاضر 369 فروند KC-135 Stratotanker و 179 KC-46A در خدمت هستند. آنها علاوه بر سوخت رسانی به هواپیماهای خود، سوخت نیروی دریایی و تفنگداران دریایی ایالات متحده را نیز تامین می کنند. این مشکل برای برنامه ریزان نظامی ارتش چین کاملاً شناخته شده است.
هواپیمای سوخترسان KC-135 Stratotanker
به گفته مؤسسه هادسون، به عنوان بخشی از توسعه نظامی خود، “ارتش چین یک شبکه همپوشانی پیچیده از حسگرهای فعال و غیرفعال در حوزه هایی ایجاد کرده است که می تواند هواپیماهای دارای ردپای راداری بزرگ، مانند لودرها را در دور از خاک چین شناسایی کند.”
در چنین سناریویی، نیروی هوایی چین میتواند از جتهای جنگنده نسل چهارم و پنجم، ناوگان رو به رشد ناوشکنها یا توپهای ضدهوایی زمینی برای هدف قرار دادن و خنثی کردن هواپیماهای سوخترسان آمریکایی استفاده کند.
ارتش آمریکا مطمئناً توانایی های بسیار مخربی برای هدف قرار دادن و نابودی زیرساخت های نیروی هوایی چین دارد، اما واقعیت این است که جنگ در منطقه دریای چین جنوبی بسیار پرتنش و چالش برانگیز خواهد بود.
هواپیمای سوخت رسان پگاسوس KC-46A
توزیع نیروها به عنوان یک استراتژی
با توجه به سطح تهدیدی که ارتش چین ایجاد خواهد کرد، ارتش ایالات متحده قصد دارد از طریق نیروهای توزیع شده با چین مقابله کند.
این به این دلیل است که پایگاههای بزرگ و واحدهای عملیاتی بزرگ اهدافی را در اختیار ارتش چین قرار میدهند که درگیری، حمله و نابودی آنها آسانتر است. از آنجا که نیروهای نظامی ایالات متحده به طور گسترده در جزایر کوچکتر در دریای چین جنوبی و اطراف آن پراکنده شده اند، ردیابی و حمله به آنها بسیار دشوارتر خواهد بود.
در حالی که این درست است، نیروهای پراکنده نیاز به افزایش پشتیبانی پایدار و افزایش اتکا به سوختگیری هوایی برای هواپیماهای پشتیبانی دارند. بنابراین، تقاضای بیشتری برای سوختگیری هواپیما برای نیروی هوایی و نیروی دریایی ایالات متحده وجود خواهد داشت که فشار بیشتری بر هواپیماهای آنها وارد میکند و آنها را در معرض افزایش تهدید بازدارندگی قرار میدهد.
یک راه حل ممکن: MQ-25 Stingray
با توجه به اینکه کشتی های نیروی دریایی از دریای چین جنوبی دور هستند (به دلیل زرادخانه موشکی گسترده ارتش چین) و نیروی دریایی، ارتش و تفنگداران دریایی ایالات متحده از پایگاه های توزیع شده عملیات می کنند، پهپاد MQ-25 Stingray ممکن است یک راه حل موقت باشد.
MQ-25 دارای ظرفیت سوخت 7250 لیتر و قابلیت سوخت گیری چهار تا شش هواپیما در مسافت 925 کیلومتری است. اندازه کوچکتر آن همراه با کاهش سطح مقطع راداری، هدف گیری آن را دشوارتر از خودروهای سوخت گیر کندتر USAF می کند. یکی دیگر از مزایای استفاده از این پهپادهای سوختگیری این است که نیروی دریایی میتواند به میزان قابل توجهی استفاده از F/A-18E/F Super Hornet را در نقش سوختگیری کاهش دهد.
در نقش سوختگیری، 20 درصد از پروازهای Super Hornet متعلق به بال هوایی ناو هواپیمابر به سوختگیری اختصاص دارد. این نه تنها نقشهای بالقوه جنگی را کاهش میدهد، بلکه به دلیل پیکربندی سنگینتر پرتاب عرشه، فشار روی بدنه هواپیما را نیز افزایش میدهد.
همانطور که توسط موسسه هادسون اعلام شده است، نیروی دریایی ایالات متحده قصد دارد 72 فروند MQ-25A خریداری کند و چهار فروند از این پهپادهای سوختگیری را به بال هوایی هر ناو هواپیمابر اختصاص دهد. علاوه بر این، قابلیت های MQ-25 قبلاً ثابت شده است زیرا به زودی به انواع هواپیماها از جمله E-2 Hawkeye، F/A-18 Super Hornet و F-35C (نوع حامل F-35) سوخت رسانی خواهد کرد. . انجام داده است
با این حال، با ماهیت توزیع شده یک جنگ احتمالی با چین، تعداد بیشتری از این پهپادهای سوخترسان مورد نیاز است و نیروی هوایی ایالات متحده باید روی این پلت فرم یا چیزی مشابه سرمایهگذاری کند.
سوخت گیری هوایی و آینده
تا زمانی که نیروی هوایی کاملاً سبز شود و کل ناوگان خود را با باتری ها تغذیه کند و آنها را به پنل های خورشیدی مخفی برای شارژ در پرواز مجهز کند، شارژرها تاج خود را حفظ می کنند و استاندارد طلایی برای تحویل سوخت در پرواز باقی می ماند.
با این حال، در یک درگیری احتمالی با چین، توانایی انجام سوختگیری هوایی در دریای چین جنوبی و اطراف آن بسیار پرتنش و مملو از خطر خواهد بود. چین دارای یک شبکه دفاع موشکی و حسگر قوی است که برای ردیابی و درگیری ارتش آمریکا در حوزه نفوذ خود طراحی شده است.
بنابراین، سرمایه گذاری در سیستم هایی مانند MQ-25 Stingray برای نیروی هوایی و نیروی دریایی ایالات متحده اهمیت زیادی دارد. این پهپاد به دو نیرو اجازه میدهد تا با سهولت بیشتری در چتر موشکی چین سوختگیری کنند و عملیات علیه ارتش چین را بدون به خطر انداختن نفتکشهای بزرگتر یا خدمه آنها گسترش دهند و ادامه دهند.