فناوری و تکنولوژی

در مغزی با افکار خودکشی چه می‌گذرد؟

خرید فالوور از سایت اینبو

با افکار خودکشی در مغز چه اتفاقی می افتد؟  / در مغزی که افکار خودکشی دارد، اضطراب، بی ثباتی روانی و عصبانیت زیاد است / مشکلات سلامت روان تا حد زیادی به عوامل اقتصادی و اجتماعی بستگی دارد و تنها به ژنتیک مربوط نمی شود / در مورد خودکشی دو عامل تاثیرگذار است: سطح بهزیستی و تنهایی / برای فردی که افکار خودکشی دارد چه کاری می توان کرد: به آنها نزدیک باشید، اما لازم نیست با آنها صحبت کنید!بعد- دانوتا واسرمن، او رئیس انجمن جهانی روانپزشکی و استاد روانپزشکی و خودکشی در موسسه کارولینسکا در سوئد است. او اصالتاً لهستانی است، اما از اواخر دهه 1960 در سوئد زندگی می کند. در سال 1986، واسرمن از پایان نامه دکترای خود با عنوان “اقدام به خودکشی، خانواده بیمار، شبکه اجتماعی و درمان” در موسسه کارولینسکا دفاع کرد.

در سال 1993، واسرمن مرکز ملی سوئد برای تحقیقات خودکشی و پیشگیری از بیماری های روانی (NASP) را تأسیس کرد و مدیر آن شد. در این مقام، او به توسعه راهبردهای ملی پیشگیری از خودکشی در سوئد کمک کرد. او در حال حاضر مدیر مرکز همکاری اصلی سازمان جهانی بهداشت برای تحقیق، توسعه و آموزش در پیشگیری از خودکشی است. در سال 2022، او جایزه پاسکال را دریافت کرد، جایزه ای برای دستاوردهای برجسته به عنوان زنی که برای بهبود مراقبت های بهداشت روان در اروپا تلاش می کند. او در سال 2021 مدال مورسلی را از آکادمی بین المللی برای مطالعه خودکشی دریافت کرد. او در سال 2017 به دلیل مشارکت در تحقیقات خودکشی از پادشاه سوئد مدال طلا دریافت کرد. واسرمن همچنین جایزه تحقیقات سالانه 2005 را از بنیاد آمریکایی تحقیقات خودکشی دریافت کرد.

به گزارش سرگرمی روز به نقل از ال پایس، سلامت روان هرگز در کانون توجه نبوده است. آگاهی اجتماعی بیش از هر زمان دیگری در مورد تأثیر پریشانی عاطفی وجود دارد و کارهای بیشتری در ادارات و آزمایشگاه های تحقیقاتی در مورد چگونگی پیشگیری یا درمان آن انجام می شود. با این حال، مشکلات سلامت روان همچنان در حال افزایش است. مشکل این است که دولت بودجه کافی برای پیشگیری و درمان افراد مبتلا به بیماری های روانی در اختیار نمی گذارد. هیچ عصای جادویی برای جلوگیری از سلامت روانی ضعیف وجود ندارد، اما دستورالعمل های غیرقابل انکاری وجود دارد که خطرات را به حداقل می رساند. برای مثال رفاه، رهایی از گرسنگی و فقر، برابری جنسیتی، آب آشامیدنی پاک و دسترسی به فضاهای سبز، ورزش، تغذیه خوب، خواب کافی، صلح و عدالت. در همین حال، جنگ ها تلفات وحشتناکی بر سلامت روانی نه تنها افراد آسیب دیده از جنگ، بلکه همچنین سربازان و افرادی که بمباران می کنند، می زند.

امروز زمان چالش برانگیزی برای سلامت روان در جهان است. ارقام جهانی این را نشان می دهد. 13 درصد از جمعیت جهان با مشکلات روانی زندگی می کنند که عمدتاً شامل افسردگی و اضطراب است و روند رو به افزایشی دارد. علاوه بر این، اختلالات رشد عصبی (NDs)، اختلال نقص توجه و بیش فعالی (ADHD)، اختلال دوقطبی و تا حدودی اختلالات رفتاری، اوتیسم یا اسکیزوفرنی از دیگر مشکلات سلامت روانی هستند که افراد از آن رنج می برند. در بین خردسالان، 8 درصد از کودکان و 14 درصد از نوجوانان دارای نوعی آسیب شناسی روانی هستند.

به نظر من وضعیت بدتر از 13 درصد اعلام شده در سطح جهانی است. زیرا مشکلات سلامت روان تا حد زیادی به عوامل اقتصادی و اجتماعی بستگی دارد و فقط مربوط به ژن ما نیست. به عنوان مثال، خودکشی هم به عوامل ژنتیکی و هم به عوامل محیطی و تعامل بین این دو عامل بستگی دارد. به عبارت ساده می توان گفت که عوامل ژنتیکی حدود 50 درصد و عوامل محیطی حدود 50 درصد مسئول مشکل هستند. با این حال، برای برخی از افراد، عوامل محیطی می‌توانند نقش بزرگ‌تری داشته باشند و به‌ویژه، وضعیت بد اقتصادی می‌تواند تأثیر زیادی داشته باشد. می توان انتظار داشت که در دوران پس از کووید، وضعیت اقتصادی در حال بهبود باشد، اما نه در همه کشورها. حداقل در سوئد هنوز نرخ‌های بهره بسیار بالایی داریم که فشار زیادی بر خانواده‌ها وارد می‌کند و نمی‌دانیم چه زمانی کاهش یا افزایش خواهد یافت. ما بسیار وابسته به اقتصاد جهانی هستیم، آنچه در ایالات متحده، چین، روسیه و هند در حال وقوع است. این وضعیت فقط به یک طرف بستگی ندارد.

اقدام به خودکشی در دوران پس از کووید، جهانی نیست. اقدام به خودکشی در میان خانواده هایی با روابط بسیار ضعیف افزایش یافت. با تشدید تعاملات بد، اما در خانواده های دیگری که اعضای آنها تعامل خوبی با یکدیگر داشتند، سلامت روان بهبود یافت. زیرا اعضای خانواده زمان بیشتری را با هم می گذرانند. می دانیم که در فرانسه، تلاش برای بازگشت به کلاس در برخی مراکز در میان کودکانی که در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند، افزایش یافت و هیچ برنامه ای برای مقابله با قلدری همسالان وجود نداشت. احساس بهتری داشتند. بنابراین می توان گفت که این مشکل به عوامل محیطی و شرایط اطراف بستگی دارد. در میان دختران جوان، اقدام به خودکشی و سایر رفتارهای خود تخریبی در حال افزایش است، احتمالاً به این دلیل که آنها در رسانه های اجتماعی بسیار فعال هستند و به جای اینکه از والدین، معلمان یا همسالان سالم خود یاد بگیرند، از یکدیگر یاد می گیرند که چگونه مشکلات را حل کنند. مربوط به استرس یا اضطراب آنها تحت تأثیر رفتارهای خود ویرانگر هستند.

در این میان، رابطه متناقضی بین استفاده از صفحه نمایش توسط کودکان و نوجوانان وجود دارد که هم سمی و هم مفید است. مفید؛ زیرا می توانند از آن چیزهای مثبت بیاموزند، اما در عین حال می تواند مضر باشد. زیرا می تواند باعث رفتار مخرب شود. متأسفانه این مشکل همیشه در کودکانی که شرایط بدتری در خانه دارند و ارتباطی با زمینه اقتصادی آنها ندارد، پیش می آید. زیرا آنها می توانند از خانواده های ثروتمند یا فقیر باشند. منظورم این است که آنها ارتباط کافی با والدین، پدربزرگ و مادربزرگ یا سایر بستگان خود ندارند. آنها آسیب پذیرتر هستند. چرا که شبکه های اجتماعی و صفحه نمایش یک وسیله الکترونیکی تنها راه حل آنهاست و در نهایت با چیزی جز راه حل های مخرب مواجه نمی شوند.

در مغز افرادی که افکار خودکشی دارند، اضطراب، بی ثباتی ذهنی و عصبانیت زیادی وجود دارد. اگر بتوانید اضطراب و عصبانیت آنها را کاهش دهید و بی ثباتی و دودلی ذهنی آنها را کاهش دهید، می توانید به این افراد کمک کنید.. بهترین کاری که می توانید برای خرید وقت با یک فرد خودکشی انجام دهید این است که به او نزدیک شوید، اما لزوماً با آنها صحبت نکنید! او ممکن است دوست نداشته باشد که او را لمس کنند، اما می توانید برای آرام کردن او یک پتو یا غذای گرم به او بدهید.

مکانیسم های فیزیولوژیکی زیادی در مغز در حال انجام است: شما اضطراب زیادی دارید. بنابراین سیگنال های مختلفی وجود دارد. موادی که در مغز گردش می کنند و شما را مجبور می کنند تا فوراً کاری انجام دهید یا انجام دهید نیز فعال هستند. بنابراین، واکنش های محیط بسیار مهم است: فرد را تنها نگذارید، آرامش عاطفی و جسمی برای او فراهم کنید و سعی کنید اگر می خواهد با شما صحبت کند به او گوش دهید.

الان در دنیا یک تناقض وجود دارد. کشورهای اسکاندیناوی اغلب در رتبه بندی های جهانی شادی قرار دارند، اما در عین حال میزان خودکشی بالایی دارند. این کشورها شادترین مردم جهان را دارند. چون سیستم های حمایت اجتماعی خوبی دارند. در عین حال مردم این کشورها بسیار تنها هستند. نتیجه یک مطالعه انجام شده در نیویورک شواهد جالبی را نشان داد. از بیمارانی که افکار و احساسات خودکشی داشتند پرسیده شد: “چه چیزی به شما کمک می کند؟” آنها پاسخ دادند: “اینکه احساس کنند از آنها استقبال می شود و کسی به آنها اهمیت می دهد.”

آنها لزوماً نمی خواستند صحبت کنند یا تحت درمان قرار گیرند، آنها فقط می خواستند کسی به آنها توجه کند. به همین دلیل است که می گویم عامل رفاه نقش دارد، اما عامل تنهایی هم نقش دارد. در کشورهایی که خانواده های پرجمعیت و پرجمعیت دارند، حتی اگر وضعیت مالی خیلی خوبی نداشته باشند، میزان خودکشی کمتر است. زیرا همیشه افرادی در اطراف شما هستند که می توانند به روش های دیگری از شما مراقبت کنند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا