سرگرمی و تفریح

متن تسلیت پت؛ متن غمگین برای از دست دادن حیوانات خانگی

خرید فالوور از سایت اینبو

حیوانات خانگی بخش عمده‌ای از زندگی امروزه مردم را شکل می‌دهند و این حیوانات یا پت به نوعی نزدیک‌ترین دوست افراد هستند و بسیاری با آن‌ها اُنس  عمیقی می‌گیرند. از همین رو مرگ این حیوانات ضربه روحی عمیقی به ما وارد می‌کند. ما نیز امروز در سایت سرگرمی روز متن و جملات و شعرهایی زیبا را درباره مرگ خیوانات خانگی؛ برای شما قرار داده‌ایم. با ما باشید.

جملاتی درباره فقدان حیوانات خانگی

سگ ها تمام زندگی ما نیستند، اما زندگی ما را کامل می کنند. – راجر کاراس

اگر در بهشت ​​سگی وجود ندارد، پس وقتی بمیرم می خواهم به جایی بروم که آنها رفتند.” – ویل راجرز

… چیزی که از آن لذت برده‌ایم، هرگز نمی‌توانیم از دست بدهیم… همه چیزهایی که عمیقاً دوست داریم، بخشی از ما می‌شوند.» – هلن کلر

“بسیاری از کسانی که یک عمر را در آن گذرانده اند، می توانند کمتر از کودکی که دیروز سگی را از دست داد، به ما عشق بدهند.” – تورنتون وایلدر

“کسی که هرگز صاحب سگ نشده، بخش شگفت انگیزی از زندگی را از دست داده است” – باب بارکر

“سگ ها وارد زندگی ما می شوند تا به ما در مورد عشق بیاموزند، آنها می روند تا از دست دادن را به ما بیاموزند. یک سگ جدید هرگز جای سگ قدیمی را نمی گیرد، فقط قلب را بزرگ می کند. اگر سگ های زیادی را دوست داشته باشید، قلب شما بسیار بزرگ است.» نویسنده اریکا جونگ.

دیگر در کنار من نیست بلکه برای همیشه در قلب من است.

اگر همه این توانایی را داشته باشند که بدون قید و شرط مثل یک سگ عشق بورزند، دنیا جای بهتری خواهد بود. – نویسنده ام کی کلینتون

«وقتی اندوهگین شدی دوباره به قلبت بنگر و خواهی دید که به راستی برای آن چیزی که مایه لذت تو بوده گریه می کنی.» – نویسنده خلیل جبران

سگ‌ها راهی برای یافتن افرادی که به آنها نیاز دارند و پر کردن جای خالی‌ای دارند که حتی نمی‌دانستیم داریم. – نویسنده تام جونز

سگ ها پرتوهای کوچکی از نور هستند که برای مدت کوتاهی روی زمین می گیرند تا روزهای ما را روشن کنند. وقتی شنیدم سگ عزیزت از دنیا رفته خیلی متحیر شدم.

سگ نازنین شما یک همراه وفادار بود. باشد که خاطرات او باعث آرامش شما در زمان غم شما شود.

من فکر می کنم سگ ها در بهشت ​​به جوان تر و سالم تر خود بازگردانده می شوند. تصور کنید او بدون درد می دود و فقط منتظر آمدن شما است.

همه کسانی که تا به حال صاحب گربه بوده اند می دانند که دوست داشتن آنها چقدر آسان است. و من می دانم که شما چقدر [نام گربه] را دوست داشتید و می پرستید.

بعد از از دست دادن گربه شیرینت به تو فکر می کنم. خیلی ها دلتنگ او خواهند شد اما با خاطرات گرانبهایی که از خود به جا گذاشته زندگی خواهند کرد.

چگونه یک حیوان کوچک می تواند این همه شخصیت داشته باشد؟! ویژگی های کوچک آنها هر گربه را منحصر به فرد و غیرقابل جایگزین می کند، به همین دلیل از دست دادن یک گربه محبوب بسیار دشوار است. برای از دست دادن شما بسیار متاسفم.

از دست دادن یک گربه غیر قابل اندازه گیری است. اما عشق به جا مانده است. امیدوارم خاطرات گربه نازنین شما باعث آرامش شما شود.

گاهی اوقات یک گربه بسیار خاص وارد زندگی ما می شود. حضور آنها قلب ما را برای همیشه تغییر می دهد. و ما می‌توانیم خود را خوشبخت بدانیم که آنها را می‌شناسیم. برای از دست دادن شما بسیار متاسفم دوست عزیز.

اشعاری درباره مرگ حیوانات خانگی

امروز بالا در دادگاه های بهشت

یک فرشته سگ کوچک منتظر می ماند

با دیگر فرشتگان ، او بازی نخواهد کرد ،

اما او تنها در دروازه ها نشسته است.

او می گوید ، “زیرا می دانم كه استاد من خواهد آمد”

“و هنگامی که او می آید من را صدا خواهد کرد.”

فرشتگان دیگر از کنار او عبور می کنند

همانطور که آنها به سمت تخت عجله می کنند ،

و آنها را با چشمی مبهم تماشا می کند

همانطور که او به تنهایی در دروازه نشسته است.

“اما من می دانم که آیا فقط صبورانه منتظر هستم

که روزی استاد من مرا بخواند. “

و استادش ، پایین زمین ،

همانطور که روی صندلی راحتی خود می نشیند ،

گاهی فراموش می کند ، و کم زمزمه می کند

به سگی که آنجا نیست

و فرشته سگ کوچک گوشهایش را خروس می کند

و خواب می بیند که صدای استادش را می شنود.

و سرانجام اربابش منتظر می ماند

بیرون در تاریکی و سرما ،

تا دست مرگ در را باز کند ،

که به آن صحن های طلا منتهی می شود ،

او در تاریکی اجتماع صدایی را می شنود ،

پوست فرشته سگ کوچولو

دیشب کنار تختت ایستادم ، اومدم یه دزدکی بزنم.

می دیدم که گریه می کنی. خوابیدن برایتان سخت بود.

من به آرامی به شما ناله می کردم وقتی که شما یک قطره اشک را دور می کنید ،

“این من هستم ، من تو را ترک نکرده ام ، خوبم ، خوبم ، من اینجا هستم.”

من هنگام صبحانه به شما نزدیک بودم ، شما را در حال ریختن چای تماشا کردم

تو به چندین بار فکر می کردی که دستهایت به سمت من می رسید.

امروز با شما در مغازه ها بودم. بازوهایت درد می گرفت.

آرزو داشتم بسته های تو را بردارم ، کاش می توانستم کارهای بیشتری انجام دهم.

من امروز در کنار قبرم با تو بودم ، تو آن را با چنان احتیاط تمایل می دهی.

می خواهم دوباره به شما اطمینان دهم که آنجا دروغ نمی گویم.

با شما به سمت خانه رفتم ، همانطور که دنبال کلید خود می گشتید.

من به آرامی پنجه ام را روی تو گذاشتم ، لبخندی زدم و گفتم “این من هستم”.

خیلی خسته به نظر می رسیدی و روی صندلی فرو می رفتی.

من خیلی تلاش کردم تا به شما اطلاع دهم ، آنجا ایستاده ام.

این امکان وجود دارد که من هر روز به شما نزدیک باشم.

تا با اطمینان به شما بگویم: “من هرگز نرفتم.”

شما خیلی آرام آنجا نشسته اید ، سپس لبخند زده اید ، فکر می کنم می دانید…

در سکون آن عصر ، من خیلی به تو نزدیک بودم.

روز تمام شد … لبخند می زنم و خمیازه ات را می بینم

و بگویید “شب بخیر ، خدا رحمت کند ، صبح می بینمت”.

و هنگامی که زمان مناسب شما برای عبور از شکاف کوتاه است ،

من به استقبال شما می شتابم و کنار هم می ایستیم.

من چیزهای زیادی دارم که به شما نشان می دهم ، چیزهای زیادی برای دیدن شما وجود دارد.

صبور باشید ، سفر خود را ادامه دهید … سپس به خانه بیایید تا با من باشید.

– کالین فیتزسیمونز

از سکوت درد تو ، اسمم را شنیدم

و روی بالهای نور آمده ام

برای دیدن غم و اندوه در چشمان خود

که بدون اشک گریه می کنند

می توانی من را ببینی ، من اینجا هستم

من همیشه در نزدیکی تو خواهم بود ،

تا قلب شکسته شما را آرام کند

و برای خندیدن به خاطرات

آیا من را احساس می کنی ، شاید یک برس نرم خز

شما به این باور دارید که واقعی است

اما شما می ترسید که امیدوار باشید

شما یک تار مو را مسواک می زنید

اما من بودم ، زمزمه می کردم

آه چه پیچ و تاب ناراحتی از سرنوشت

آیا شما را بی خانمان به دروازه من آورده است؟

دروازه ای که دیگری در آن ایستاده بود

برای التماس برای گرمای پناهگاه و غذا.

چون از آن روز دیگر نبودم

استاد سرنوشت من ،

در حالی که او ، با ارغوان و پنجه مخملی

در خانه من قانون شد.

او مبلمان را خراشیده و ریخته است

و ادعا كرد وسط تخت من ،

او با استکبار و غرور حکومت می کرد

و روزی که او درگذشت قلبم را شکست.

پس اگر واقعاً فکر می کنی ، آه گربه

من مایلم همه اینها را دوباره زنده کنم ،

چون شما بیهوده و لاغر می آیید

خوب، فقط آنجا بایستید – وارد شوید!

– نویسنده ناشناس

صندلی مورد علاقه شما اکنون خالی است

هیچ مشتاق مشتاق استقبال از من

بدون پنجه نرم و نرم شده برای دویدن

با شور و نشاط برای دیدار با من.

بدون مالش لوس ، بدون گریه واضح

می گوید وقت غذا دادن است.

کاسه و همه چیزت را کنار گذاشته ام

چیزهایی که نیازی به آنها نخواهید داشت.

اما دوست کوچولو دلم برایت تنگ خواهد شد

زیرا هرگز نمی توانستم اندازه گیری کنم

خوشبختی که برای من به ارمغان آوردی ،

راحتی و لذت.

و از آنجایی که خداوند شما را برای اشتراک گذاری اینجا قرار داده است

در شادی و اندوه زمینی ؛

مطمئنم جایی برای شما خواهد بود

در فردای روشن بهشت

– آلیس ای

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا