ناوهای هواپیمابر چگونه و با چه تسلیحاتی از خود دفاع میکنند؟
ناو هواپیمابر یک کشتی غول پیکر است (بزرگترین ناو هواپیمابر جهان بیش از 335 متر طول دارد) که به عنوان نوعی پایگاه متحرک برای هواپیماها عمل می کند. آنها سکوهای خوبی برای فرود، سوختگیری و تجهیز، معاشرت با سایر پرسنل، ایجاد پایگاهی برای عملیات تهاجمی و هر باندی هستند که میتوانند از آنجا بلند شوند.
به گزارش روزیاتو، ناوهای هواپیمابر به دلیل موقعیت خود به عنوان خانه هواپیماهای جنگی قدرتمند، به قدرت آتش قابل توجهی دسترسی دارند. به عنوان مثال، در بریتانیا، ناو هواپیمابر کلاس Queen Elizabeth نیروی دریایی سلطنتی می تواند تا 36 جنگنده F-35B، در مجموع 72 هواپیما را در خود جای دهد، در حالی که ناوهای هواپیمابر کلاس نیمیتز ایالات متحده فضایی برای حدود 5000 پرسنل و 60 نفر دارند. هواپیما
اگرچه ممکن است مکمل کاملی از چنین هواپیماهایی برای پاسخ به یک حمله در هر زمان مشخصی در دسترس نباشد، حمله هوایی علیه یکی از این ناوها برای سایر جنگنده ها یا بمب افکن ها بسیار خطرناک است. همانطور که معاون نیروی دریایی ایالات متحده، دریاسالار جان آ. کولت در سال 1942 بیان کرد، ناو هواپیمابر “با جنگنده های دفاعی خود… از هر نوع کشتی دیگری محافظت می کند.” ارزش یک اسکادران خوب از هواپیماهای جنگنده در دفاع هوایی بیشتر از کل آتش ضد هوایی یک گروه عملیاتی است. “
همانطور که می گویند بهترین دفاع حمله است. با این حال، این بدان معنا نیست که ناوهای هواپیمابر ایالات متحده توپ را در اختیار ندارند. در اینجا می خواهیم چگونگی دفاع از ناوهای هواپیمابر ایالات متحده را بررسی کنیم.
سیستم فالانکس CIWS
ناوهای هواپیمابر امروزی می توانند با تهدیدات مستقیم هواپیماهای دیگر، حملات موشکی دوربردتر، حملات از خود اقیانوس (مثلاً زیردریایی ها) و البته احتمالات دیگر مواجه شوند. علیرغم مجموعه غیرقابل پیشبینی تهدیدات، حاملها باید در دفاعی که به کار میگیرند به همان اندازه انعطافپذیر باشند. سیستم قدرتمند Phalanx CIWS یکی از راه های پیشرفته برای انجام این کار است که در کشتی های کلاس نیمیتز استفاده می شود.
این سیستم پیچیده و چند منظوره جایگاه مهمی در نبردهای دریایی دارد و ریتون به عنوان سازنده آن اعلام می کند که برای «اختلاف در برابر موشک های ضد کشتی و نزدیک شدن به تهدیداتی که از خطوط دیگر دفاعی عبور کرده اند» استفاده می شود. این سلاح یک توپ ولکان است که دارای سیستم های پیشرفته ای است که به آن اجازه می دهد موقعیت تهدیدات را که در حال نزدیک شدن هستند ردیابی کند و با شلیک رگبار گلوله ها با سرعت بسیار بالا آنها را نابود کند. فالانکس هم یک سلاح تهاجمی و هم دفاعی مشترک برای همه ناوهای هواپیمابر ایالات متحده است.
سیستم فالانکس که بر روی ناو هواپیمابر یو اس اس جورج اچ دبلیو بوش نصب شده، دارای یک تفنگ 20 میلی متری است که “در یک پایگاه چرخشی به ارتفاع حدود 5 متر زندگی می کند” و “دو برابر مسلسل های استاندارد ایالات متحده” شلیک می کند. برد این اسلحه تا 8 کیلومتر است که در موقعیت های دفاعی موثرتر است. علاوه بر چنین تفنگی، معمولاً یک ناو هواپیمابر مجهز به چندین موشک پیشرفته است که یکی از آنها Sea Sparrow است.
موشک Sea Sparrow
در حالی که گنجشک ممکن است ترسناک ترین پرنده ای نباشد که می توان سلاح نامید، موشک Sea Sparrow یکی دیگر از اشتباهات نظامی مهم در برخی از ناوهای هواپیمابر است. این موشک که بر روی ناوهای هواپیمابر مانند USS Harry S. Truman یافت می شود، نقشی مشابه سیستم CIWS دارد. موشک سی اسپارو به طور خاص برای عملیات تهاجمی طراحی نشده است، بلکه در عوض برای رهگیری تهدیدات نزدیک به ناو استفاده می شود. این موشک در کنار ناوهای هواپیمابر هستهای بر روی کشتیهای کلاس آمریکایی و ناوهای هلیکوپتربر، هر دو کشتیهای تهاجمی آبی خاکی مانند Wasp نیز استفاده میشود. این ناوها با ناوهای هواپیمابر به اشتراک می گذارند که اهداف استراتژیک بزرگ و ارزشمندی هستند، بنابراین استفاده از سیستم های دفاعی قدرتمند مشابه روی آنها منطقی است.
جنرال داینامیکس به عنوان توسعهدهنده سیستم Phalanx به شرکت Raytheon پیوست تا به سازنده اصلی کمک کند تا موشک Sea Sparrow اصلی را به یک موشک زمین به هوا تبدیل کند که میتواند از این کشتیها پرتاب شود. این موشک برگرفته از مفهوم اولیه سامانه موشکی Point Defence که در سال 1964 متوقف شد، هدف اصلی برنامه را پذیرفت: ارائه دفاع موشکی دوربرد با مقابله با موشک دیگری. موشک AIM-7F Sea Sparrow به صورت نیمه فعال با استفاده از اتصال رادار هدایت می شود و دارای یک موتور پیشرانه دوگانه و یک رادار پیشرفته است که به آن امکان می دهد با سرعت موشک های دشمن مطابقت داشته باشد. اما باز هم ضعف این سیستم این است که برای عملیات برد کمتر طراحی شده است.
ایمنی در تعداد بخش بزرگی از دفاع ناوهای هواپیمابر است
همانطور که یک بمب افکن در هنگام عملیات به تنهایی در برابر جنگنده های دشمن بسیار آسیب پذیر است، ناوهای هواپیمابر در سفرهای خود به متحدین نیاز دارند. اینجاست که کشتی های جنگی وارد می شوند. این ترکیب شامل چندین کشتی در یک ساختار واحد، با انواع مختلف کشتی است که هر کدام برای مقابله با یک تهدید خاص بهتر از یک ناو هواپیمابر به تنهایی مجهز شده اند. با کشتی های محلی در اطراف، ناوهای هواپیمابر می توانند آزادانه تر عمل کنند.
هر طرحی برای حمله به یک ناو هواپیمابر با واکنشی بسیار بیشتر از توانایی خود ناو یا هواپیمای داخل هواپیما مواجه خواهد شد. همانطور که نیروی دریایی ایالات متحده ادعا می کند، «نیروی دریایی دارای 11 ناوگان آبی خاکی است که 10 ناوگان آن در ایالات متحده و یکی از آنها در ژاپن مستقر هستند. هر ناوگان معمولاً از 1 ناو هواپیمابر، 2 رزمناو موشکی، 2 ناو جنگی ضد هوایی و 1-2 ناوشکن یا ناوچه ضد زیردریایی تشکیل شده است.
همین واقعیت که کمی کمتر از دو فروند از این جنگنده ها در نیروی دریایی آمریکا وجود دارد نشان می دهد که ناوهای هواپیمابر چقدر ارزشمند و کمیاب هستند و به همین دلیل در دفاع بسیار چند لایه هستند. در عین حال، ناوهای هواپیمابر نیز پایگاه های استراتژیک بسیار مهمی هستند. به همین ترتیب، دور بودن آنها از منطقه خطر و مشکل در مکان یابی از دیگر عوامل حفاظتی آنهاست.
دفاع ویژه در برابر تهدیدات خاص
از نظر تاریخی، یکی از سرسخت ترین دشمنان ناوهای هواپیمابر، زیردریایی بوده است. مخفی کاری و قدرت آتش ترکیبی زیردریایی می تواند به آنها اجازه دهد تا کشتی هایی را چندین برابر اندازه آنها نابود کنند، اغلب با ایمنی نسبی برای خود زیردریایی. بنابراین، ناوهای هواپیمابر از مدت ها قبل اقداماتی را برای محافظت در برابر زیردریایی ها انجام داده اند. خوشبختانه، کشتیهایی که حاملها را همراهی میکنند، میتوانند برای مقابله با تهدیدات خاصی که میتوان انتظار داشت، سفارشیسازی کرد.
برای تقویت ضعف های ناوگان ضد زیردریایی، برخی از کشتی ها به طور خاص برای مقابله با تهدید زیردریایی مستقر شده اند. در مارس 1960، Essex IV مدلی بود که به یک شناور پشتیبانی ضد زیردریایی تبدیل شد. در چنین پیکربندی، هواپیماهایی که به این مدل خدمت می کنند، برای از بین بردن تهدیدهای رادارگریز مانند زیردریایی ها، از جمله استفاده از هلیکوپتر، مجهز شده اند.
مدلهایی مانند S-70B Seahawk، مجهز به سونار پیشرفته همراه با موشکهای پنگوئن، اژدرهای EuroTorp A244 و سایر سلاحها، از بهترین دوستانی هستند که یک ناو هواپیمابر در معرض تهدید زیردریایی میتواند داشته باشد. این بیشتر نشان میدهد که مؤثرترین سلاحهای مبتنی بر حامل، آنهایی هستند که بر روی هواپیماهای جنگی مبتنی بر حامل نصب میشوند.
طراحی فوق العاده مقاوم ناوهای هواپیمابر در برابر حملات
اندازه و طراحی منحصر به فرد این ناو هواپیمابر یک دارایی دفاعی قابل توجه است، همانطور که در مورد USS America دیده می شود. این ناو هواپیمابر قدرتمند کلاس کیتی هاوک در سال 2005 غرق شد، اما نه در نتیجه نبرد دشمن: نیروی دریایی ایالات متحده از کشتی به عنوان تمرین استفاده کرد تا ببیند برای انهدام یک ناوشکن چقدر آتش لازم است و چند ناو هواپیمابر می توانند در برابر آن مقاومت کنند. خسارت
نیروی دریایی ایالات متحده اطلاعاتی در مورد تأثیر سلاح های مختلف بر روی بدنه کشتی می خواست. با این حال، این بدنه ها در برابر حمله مستقیم بیش از زره محافظت می شوند. طراحی آنها از لایه های متعدد (همانطور که در کلاس یو اس اس نیمیتز دیده می شود)، جداسازی هوشمند که آسیب های ناشی از برخورد احتمالی را کاهش می دهد و غرق شدن این کشتی غول پیکر با کاهش احتمال ورود آب، استفاده می کند. این همه این قسمت ها را سخت تر می کند.
در ابتدا، هر چیزی که نیروی دریایی ایالات متحده به سمت کشتی آنها شلیک کرد، بی نتیجه بود. پس از ناکامی در غرق کردن آن با حملات مستقیم (شبیه سازی اثرات حملات موشکی و اژدری دشمن) و پس از حدود یک ماه تلاش، سرانجام نیروهای داخلی برای غرق کردن آن وارد کشتی شدند و روش دیگری برای غرق کردن آن تنها با استفاده از مواد منفجره راهبردی انتخاب شد که به بدنه لمینت آسیب رسانده و باعث نفوذ آب به قسمت های مختلف کشتی می شود باعث غرق شدن کشتی می شود. این نشان می دهد که یک ناو هواپیمابر چقدر انعطاف پذیر و قوی است. با در نظر گرفتن همه این موارد، جای تعجب نیست که از زمان غرق شدن ناو یو اس اس بیسمارک سی در فوریه 1945 در نبرد ژاپن، هیچ ناو هواپیمابری غرق نشده است.