پیام های اوج دلتنگی و پیام های عمیق ناراحت کننده تنهایی و دلتنگ شدن خاص در سال ۱۴۰۳
در این مطلب از سایت سرگرمی روز
پیام های اوج دلتنگی و پیام های عمیق ناراحت کننده تنهایی و دلتنگ شدن خاص برای شما گردآوری کرده ایم. امیدواریم لذت ببرید. در ادامه همراه ما باشید.
پیام کوتاه اوج دلتنگی و تنهایی
تو که نمی دانی
هر آدمی
دلتنگی های خودش را دارد
ولی تو
پنهانی ترین دلتنگی منی…
من دلم را به هوای تو نگه داشته ام …
تو برایِ من
چیزی هستی شبیهِ دریا..
بر من چیره میشوی..!
مجذوبم میکنی…!
شیفته ام میکنی…!
حتی در عینِ حال
ترس….در دلم مینشانی !
از بی حدی ات
واهمه دارم ….!!فرانتس_کافکا
حس دلتنگی
همیشه وقتی میاد سراغت
که تصمیم گرفتی
همه چیو فراموش کنی
و برے…!
پیام های دلتنگ شدن
دلم با تو بودنی میخواهد
به جمعِ خاطر
به کسرِ دلتنگی
به ضربِ عشق
و به توانِ ابدیت
تا زنده هستید دل خود را زنده و شاداب نگه دارید.
فرصت برای دلتنگی و مرگ بسیار است
هوا اگر هوای
“تو”
باشد
جمعه هایش
دلگیر نیست…
غروبش
نفس گیر نیست!
“من”
جمعه را
به امید شنبه ایی نفس می کشم
که هوای
“تو”
جاریست
در دلتنگی ها و دلگیری های
جمعه های بی قراری.
هوا اگر هوای
“تو”
باشد
جمعه را بی قرار نیست.پوریا آزاده
پیام تنهایی شدید
نیمه ی گم شده ام
را در چشمان حیرت انگیز
تو یافته ام
وای چقدر شبیه
دلتنگی های من است
چشم هایت
شاعر که باشی ، شعرهایت درد دارد !
حتی قلم ، گاهی به جایت درد دارد !
وقتی که دلتنگی فقط باید بباری
حتی خدا هم ، پا به پایت درد دارد !
با گریه هر شب سر به بالین می گذاری
هر تار و پودت ، بی نهایت درد دارد !
شب ها که تنها می شوی با خاطراتش
حتی خیالش هم ، برایت درد دارد !
با غم دعایش می کنی ، برگردد اما
در آن زمان ، حال دعایت درد دارد
همصحبت تو می شود دیوار و دفتر
شاعر که باشی ، شعرهایت درد دارد
حس قشنگیه وقتی می شی مَحرمِ دل یکی
یکی که بهش اعتماد داری بهت اعتماد داره
از دلتنگی هاش برات میگه از دلتنگی هات براش میگی
آروم میشه آروم میشی
حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه
پیام های کوتاه دلتنگی و تنها شدن
تو که نمی دانی
هر آدمی
دلتنگی های خودش را دارد
ولی تو
پنهانی ترین دلتنگی منی…
شب بخیر گفتن ما
محض اَدای ادب است
ورنه چون شب برسد،
اوّل بیداری ماست…
شبتون بدوراز دلتنگی
دلتنگی”
مثل آتش زیر خاکستر است!
گاهی فکر میکنی تمام شده…
“اما یک دفعه”
همه ات را آتش می زند…!!!این روزها صبور شدهام
شاید هم چارهای جز این نداشتم
صبر میکنم صبحها شب شود و شبها تمام
میم مثل من …من که تو را عاشقانه می نویسم
من و سردی و سوز هوای نبودنت
من و سایه ی تاریک و محو حضورت
من که در ترکِ دوست داشتنت، درد می کشممیم مثل مرگ … مرگ تمام باورهای زندگی
مرگ غزل های عاشقانه در دفتر دلتنگی
مرگ تمام بهانه هایم، به همین سادگی.
مرگ تمام حرفهایی که روی دلم یدک می کشممیم مثل ماندن … ماندن روی تمام قول های خشکیده
ماندن در نگاهی که در امتداد جاده رفتنت مانده
ماندن در رویای شبهای که فقط خدا با من بوده
ماندن بی فایدست
حس دلتنگی
همیشه وقتی میاد سراغت
که تصمیم گرفتی
همه چیو فراموش کنی
و برے…!