چگونه هورمون ها بر زندگی ما حکومت می کنند
بعد- «آرنولد برتولد» دانشمند آلمانی در سال 1849 متوجه شد که خروسهای عقیمنشده رفتارها و ویژگیهای جسمانی خاصی مانند بانگ زدن یا رشد تاج را در مقایسه با خروسهای عقیمشده از خود نشان نمیدهند. هنگامی که بیضه های برداشته شده خروس به شکم آنها پیوند زده شد و عروق جدید تشکیل شد، این ویژگی های ثانویه بازسازی شدند. برتولد مشاهده می کند که چیزی از بیضه ها به جریان خون منتقل می شود که باعث این تغییرات می شود. در واقع، آن چیز “تستوسترون” بود.
به گزارش سرگرمی روز به نقل از New Statesman، نیم قرن طول کشید تا نام “هورمون” برای این مولکول های سیگنالینگ که از یونانی باستان به معنای “محرک” گرفته شده است، انتخاب شود. فیزیولوژیست بریتانیایی ارنست استارلینگ و همسر خواهرش، ویلیام بیلیس، در سال 1902 هنگام مطالعه بر روی هضم این هورمون، هورمون سکرتین را کشف کردند. هماهنگی هم می کنند.
در دهههای بعد، چندین جایزه نوبل برای شناسایی و جداسازی برخی از شناختهشدهترین هورمونهای امروزی از جمله استروژن، تستوسترون و پروژسترون اهدا شد. امروزه به این هورمون ها برچسب های ساده می دهیم، به عنوان مثال، ملاتونین به عنوان هورمون خواب، کورتیزول به عنوان هورمون استرس، اکسی توسین به عنوان هورمون نوازش کننده، که نشان دهنده دانش عمومی از نقش گسترده هورمون ها در عملکرد انسان است. با این حال، انتشار کتاب «قدرت هورمونها» که توسط متخصص غدد مکس نیدرپ در سال 2022 به زبان هلندی نوشته شده و اکنون به انگلیسی ترجمه شده است، نشان میدهد که چقدر همه درباره قدرت هورمونها نمیدانند.
هورمون های تولید شده توسط غدد درون ریز از طریق خون و سایر مایعات بدن حرکت می کنند و اکثر آنها “عملکرد تنظیمی مرکزی” دارند. هورمون ها می توانند فرآیندها را به حرکت درآورند یا آنها را مهار کنند. “مرکز” هورمونی هیپوتالاموس و غده هیپوفیز است که در مرکز مغز در پشت حفره چشم قرار دارد. نیودورپ می نویسد: “آنها با هم سیستم عصبی و غدد درون ریز ما را کنترل می کنند، مانند ژنرال های ارتش که همه نیروها را کنترل می کنند.”
از هفته دوازدهم جنین تا سن پیری، هورمون ها جنسیت، بارداری، تولد، رشد، دمای بدن، خواب، ریتم شبانه روزی، گرسنگی، هضم و سوخت و ساز بدن را تنظیم می کنند. در کتاب «قدرت هورمونها» با توجه به فصول، نحوه افزایش، کاهش و تعامل هورمونها با یکدیگر در دوران بارداری، نوزادی، کودکی، نوجوانی، بزرگسالی و دو مرحله متفاوت از دورههای بعدی زندگی، یعنی. بعد از 60 و بعد از 80. سن بررسی می شود.
توصیف تستوسترون و استروژن به عنوان هورمون های “مردانه” و “زنانه” تا حدودی گمراه کننده است. مردان و زنان دارای هورمونهای یکسانی هستند، اگرچه نقش و سطح این هورمونها در جنسهای مختلف متفاوت است. به عنوان مثال، هورمون محرک فولیکول (FSH) و هورمون لوتئینه کننده (LH) برای چرخه قاعدگی و بارداری حیاتی هستند. مردان همچنین هورمون محرک فولیکول و هورمون لوتئینیزه کننده را تولید می کنند که نقش کلیدی در چرخه زندگی اسپرم دارند.
محققان همچنین دریافتند که این دو هورمون پس از 60 سالگی افزایش مییابند که به کمک به تراکم استخوان، ذخیره چربی، دمای بدن و حافظه نسبت داده میشود. نوجوانی تنها زمانی نیست که هم مردان و هم زنان تغییرات هورمونی گسترده ای را تجربه می کنند. قبل از دو سالگی، نوزادان یک “کوچک بلوغ” را پشت سر می گذارند که طی آن بیضه های پسران (24 برابر کوچکتر از یک مرد بالغ) می توانند سطح هورمون بزرگسالان را تولید کنند و رشد فولیکول ها در تخمدان دختران باعث افزایش استرادیول در خون می شود. که با افزایش آن قابل مقایسه با زمان تخمک گذاری در یک زن است.
هنوز مشخص نیست که چرا این به اصطلاح “سیرک هورمونی” اتفاق می افتد، اما به گفته نیودورپ، این می تواند آزمایشی باشد برای آنچه که در راه است. بزرگسالان نیز «دومین نوجوانی» هود را در دهه ششم زندگی خود تجربه می کنند وقتی زن و مرد از نظر هورمونی بیشتر شبیه هم می شوندآفتاب. در زنان، “تغییر گارد هورمونی” به این معنی است که تستوسترون از استروژن خارج می شود. آندروژنها هنوز در مردان مسنتر غالب هستند، اما این هورمونها سه برابر بیشتر از مردان جوان استروژن دارند.
هورمونهای جنسی در سن ۸۰ سالگی حتی بیشتر کاهش مییابد که منجر به کاهش کیفیت عضلات و اختلال عملکرد عصب بینایی و گوش میشود. در این سن کیفیت خواب نیز بدتر می شود و ریتم شبانه روزی که تعیین کننده تولید هورمون ها در یک دوره 24 ساعته است، مختل می شود.
نیودورپ می نویسد: «این از دست دادن انعطاف پذیری هورمونی یک پیش بینی قابل اعتماد برای زوال عقل و مرگ زودرس است. زنان میتوانند یائسگی و احتمالاً بارداری را به این فهرست افزایشهای هورمونی تغییردهنده زندگی اضافه کنند. در دوران بارداری نیاز به هورمون ها به حدی است که اندازه غده هیپوفیز دو برابر می شود. همه چیز از متابولیسم شما (لاکتوژن جفت انسان تضمین می کند که مادر چربی ها را برای انرژی می سوزاند و قندهای ساده را برای رشد کودک باقی می گذارد) تا سیستم ایمنی شما (در سه ماهه سوم، پروژسترون قدرت دفاعی بدن را کاهش می دهد تا به جنین حمله نکند) به طور موقت تغییر دهید. پس از زایمان، دو سال طول می کشد تا سطح هورمون های مادر به تعادل طبیعی خود بازگردد.
نیودورپ در کتاب خود خاطرنشان می کند که پدران نیز تغییرات هورمونی کوچکتری را تجربه می کنند: سطح تستوسترون در سه ماهه آخر بارداری کاهش می یابد و پس از تولد دوباره کاهش می یابد، احتمالاً به این دلیل که هورمون مردانه “می تواند پرخاشگری فیزیکی و میل جنسی را افزایش دهد.” برای دیدن پدران جدید.
او همچنین معتقد است که مردان نوعی یائسگی را تجربه می کنند: کمبود آندروژن در مردان مسن. سطح تستوسترون به طور ناگهانی متوقف نمی شود، اما از سن 30 سالگی حدود 1٪ در سال کاهش می یابد. با این حال، دستورالعملهای سرویس بهداشت ملی بریتانیا اشاره میکند که برخی از مردان در دهه چهارم و پنجم خود تغییراتی را در تحریکپذیری، افسردگی و از دست دادن میل جنسی گزارش میکنند.
شگفت انگیزترین نکته ای که در این کتاب به آن اشاره شده نقش هورمون ها در اشتها و هضم غذا است که درک آن ها می تواند در رفع اپیدمی چاقی موثر باشد. سوماتواستاتین و گرلین آزاد شدن تدریجی غذا از معده به روده کوچک را کنترل می کنند. پپتید 1 شبه گلوکاگون و کوله سیستوکینین تولید شیره های گوارشی را القا می کنند. پپتید YY (3-36) برای سیگنال دادن هنگامی که دستگاه گوارش پر است آزاد می شود. کورتیزول قند خون را در پاسخ به استرس درک شده افزایش می دهد. هورمون های تیروئید متابولیسم ما را افزایش یا کاهش می دهند. انسولین به سلول ها کمک می کند از گلوکز موجود در جریان خون برای انرژی استفاده کنند و لپتین که توسط سلول های چربی تولید می شود، اشتها را سرکوب می کند.
شاید فکر کنید که این تعامل ظریف در پیشگیری از چاقی و خطرات سلامتی ناشی از آن موثر است. اما در عمل اینطور نیست. به عنوان مثال، اگر وزن کم کنید، سلول های چربی کوچک می شوند، به این معنی که لپتین کمتری تولید می کنند. به همین دلیل، کمتر احساس سیری می کنید و گرلین که نشان دهنده خالی بودن معده است، در خون افراد چاق با غلظت بیشتری وجود دارد.
نیودورپ می نویسد: «به نظر می رسد بدن ما هر کاری که می تواند برای حفظ وزن افزایش یافته انجام می دهد. در سطح تکاملی، این یک عملکرد منطقی است: بدن را برای دفاع در برابر کمبود احتمالی آماده می کند. انسان ها برای مدت طولانی در جستجوی غذا بوده اند و تمام دنیا را با غیرت کالری جویی خود پر کرده اند. بسیاری از ما در طول زندگی خود وزن اضافه می کنیم، و کسانی که وزن کم می کنند اغلب برای حفظ آن تلاش می کنند، گویی نوعی ترموستات داخلی داریم که وزن ما را دقیقاً در سطح مناسب نگه می دارد: وزن هدف ما. بدن شما برای حفظ این وزن «صحیح» کار می کند، که اگر به طور مداوم پرخوری کنیم می تواند افزایش یابد.
نتایج برخی از مطالعات حیوانی این مشکل را تایید می کند. با این حال، اگرچه Niedorp آن را به عنوان یک واقعیت ثابت ارائه میکند، نظریه «نقطه تنظیم» وزن همچنان یک نظریه است و آزمایشهای بالینی کمی برای تعیین اینکه آیا این نظریه به انسان تعمیم مییابد انجام شده است.
در عصر آنلاین که توصیههای خوب اما اغلب غیرمستند در مورد چگونگی «تنظیم کورتیزول» یا «مسدود کردن هورمونهای گرسنگی» در رسانههای اجتماعی پست میشود، نیاز به کتابی در مورد هورمونها وجود داشت که واقعاً افسانهها را از بین میبرد. با وجود مفید بودن کتاب نیودورپ، ما هنوز مطمئن نیستیم که اثربخشی این هورمون در سطح شناخته شده فعلی است و ممکن است اثربخشی بیشتری داشته باشند که هنوز شناخته نشده است.