۱۰ نکته ارسطویی در باب چگونه شاد بودن
ارسطو یکی از مشهورترین متفکران یونانی زمان خود بود. این فیلسوف نه تنها کار خود را وقف علم کرد، بلکه فضایل انسانی مانند آموزش را نیز مورد مطالعه قرار داد و مجموعه ای از مفاهیم را در مورد چگونگی شاد بودن توسعه داد.
به گزارش سرگرمی روز، تاملات ارسطو درباره زندگی و جهان همچنان کنجکاوی را برمی انگیزد. در این راستا یکی از موضوعاتی که این فیلسوف مورد بررسی قرار می دهد شادی و به طور دقیق تر چگونه شاد بودن است. سبک زندگی که به افراد اجازه می دهد بدون آسیب رساندن به خود یا دیگران احساس رضایت کنند.
اگر می خواهید شاد باشید و شادی بخشید و علاقه مند به یادگیری دیدگاه ارسطو در این زمینه هستید، با ما همراه باشید.
ده نکته ارسطو برای خوشبختی
در یونان باستان، معلمان و فیلسوفان توجه ویژه ای به شکل گیری شخصیت دانش آموزان خود داشتند. یعنی آنها نه تنها در مورد علم یا دین یاد می گرفتند، بلکه در مورد چگونگی تبدیل شدن به یک شهروند خوب نیز بودند. بنابراین، هر متفکری روش خاص خود را برای درک مسائل اراده، عشق، نفرت، شادی و غیره داشت.
معمولاً وقتی صحبت از شادی به میان می آید، این معلمان در دو طرف طیف قرار دارند. یعنی هر گروهی در این مورد نظر افراطی داشتند. برخی بر این باور بودند که برای شاد بودن باید تمام لذت های ممکن را به خودت اجازه داد. برخی دیگر معتقد بودند که خوشبختی تنها با زندگی با نیازها و پرهیز از افراط و تفریط به دست می آید.
در اخلاق نیکوماخوس، ارسطو سه قانون عملی ارائه میکند: اول، از افراط و تفریط که فراتر از حد و مرز است اجتناب کنید. ثانیاً، توجه داشته باشید که ما به طور خاص در معرض چه خطاهایی هستیم و با جدیت از آنها اجتناب کنید. و ثالثاً، مراقب لذت باشید، زیرا اغلب در قضاوت ما اختلال ایجاد می کند.
ارسطو سه معیار را برای تشخیص افراد با فضیلت از افرادی که اتفاقاً رفتار درستی دارند پیشنهاد می کند: اول اینکه افراد با فضیلت می دانند که رفتارشان درست است. ثانیاً، رفتار صحیح را برای انفاق انتخاب می کنند; و سوم اینکه رفتار آنها بخشی از یک شخصیت ثابت و با فضیلت نشان داده می شود.
برخلاف این موضع، ارسطو دیدگاه متفاوتی در مورد چگونگی شاد بودن و دستیابی به «ادایمونیا» یا سعادت یا شادی یا شادی دارد. خوشبختی با ایجاد یک سری فضایل به دست می آید. به عبارت دیگر موفقیت و خوشبختی با نگرش به دست می آید.
خوشبختی بالاترین خیر است زیرا ما شادی را به عنوان یک هدف کافی برای خود انتخاب می کنیم. حتی هوش و فضیلت نه تنها به خودی خود خوب است، بلکه به این دلیل که ما را خوشحال می کند.
این که شادی باید ارتباط نزدیکی با موفقیت و رضایت داشته باشد، نشان دهنده جنبه مهم زندگی اجتماعی در یونان باستان است. شادی به عنوان یک موضوع خصوصی وابسته به حالات عاطفی فردی تلقی نمی شود، بلکه به عنوان بازتابی از موقعیت فرد در داخل دولت شهر دیده می شود. فردی که در مکان مناسبی در ساختار اجتماعی زندگی میکند و وظایف و انتظارات آن مکان را به درستی انجام میدهد، «خوشبخت» است، زیرا برای یونانیها خوشبختی به معنای زندگی – نه فقط احساس – راه درست است.
به عقیده نویسنده، کلید تعادل این است که بدانیم چگونه میانه بین افراطها را پیدا کنیم. شما نمی توانید در لذت گرایی یا لذت افسار گسیخته افراط کنید، اما نباید میل را سرکوب کنید. در زیر به ده فضیلتی می پردازیم که ارسطو توصیه می کند که مردم برای خوشبختی آن ها را پرورش دهند.
1- انصراف و حیا
برای ارسطو، فروتنی تعادلی است بین غرور، خود جذبی و نفرت از خود. انسان متواضع نقاط ضعف خود را می شناسد، اما نقاط قوت خود را نیز می شناسد و از آنها استفاده می کند. به عبارت دیگر، برای شاد بودن، داشتن عزت نفس مهم است.
او “تظاهر اغراق آمیز” و “فخرفروشی” را محکوم کرد، اما در مقابل خود خواری نیز ایستاد.
وانی و دار (2017) کار خود را در مورد رابطه بین عزت نفس، خوش بینی و شادی در دانش آموزان منتشر کردند. نتایج نشان می دهد که بین عزت نفس، شادی و خوش بینی رابطه قوی وجود دارد. بنابراین می توان گفت که سعادت مستلزم درک واقع بینانه و دلسوزانه از وجود خود است.
2- صداقت با خود
مفهوم دیگری که ارتباط مستقیمی با شادی دارد، اصالت و صداقت است. یک فرد کامل باید همیشه خود را با صداقت و صداقت بیان کند.
شاید به زبان سادهتر بتوان گفت: برای شاد بودن، خودت باش. نقش بازی نکن خودتان را همانگونه که هستید بپذیرید و خود را به دیگران معرفی کنید.
این همان فضیلتی است که ارسطو برای موفقیت لازم می دانست.
3- جامعه پذیری
برای انسان، ارتباط به اندازه خوردن یا خوابیدن طبیعی و ضروری است. از لحظه تولد، ما به یک دایره قوی از حمایت اجتماعی در اطراف خود نیاز داریم.
Taka، Quares و Quispe (2020) در مطالعه ای رابطه بین عزت نفس و مهارت های اجتماعی را در دانش آموزان دبیرستانی با جامعه پذیری بالا و به اصطلاح شخصیت ارزیابی کردند. یافته ها نشان می دهد که بین سطح جامعه پذیری و عزت نفس رابطه مثبت وجود دارد. به طور خلاصه، توانایی ایجاد ارتباطات اجتماعی با شادی بیشتر همراه است.
با این حال، این بدان معنا نیست که همه ارتباطاتی که فرد دارد مفید است. ما می دانیم که روابط نیز می تواند مضر باشد. در این مورد، تعادل این است که بدانیم چگونه و با چه کسی باید ارتباط برقرار کرد و چگونه با همدلی و مهربانی رابطه را پرورش داد.
4- آداب معاشرت و آداب معاشرت
بین خجالتی بودن و ترس از برقراری ارتباط و پرهیز از معاشرت و برعکس بی ادبی و بی ملاحظه بودن و تعامل بدون توجه به دیگران با دیگران که به آن آداب معاشرت یا خوش اخلاقی می گویند و به قول ارسطو فضیلت دیگری است تعادل وجود دارد. که به خوشبختی می انجامد
جایی که آدم بدون اینکه پا روی کسی بگذارد به دنبال اهدافش می رود. این توانایی در دسترس افرادی است که خواستار احترام هستند و به نوبه خود آن را به دیگران می دهند.
5- عدالت و انصاف
فردی که میخواهد بداند چگونه شاد باشد، باید حس عدالت را در خود ایجاد کند. همیشه در مراقبت از دیگران و مراقبت از خود تا حدی اعتدال را رعایت کنید.
بی عدالتی به ضرر یک نفر به ضرر دیگری است. ارسطو بر اساس اندیشه خود عدالت را نه برابری بلکه تناسب می داند و می گوید جایگاه حقوق هرکس در جامعه باید به اندازه صلاحیت و دانش او باشد.
6- خویشتن داری
احساسات بخش مهمی از انسانیت ما هستند و یادگیری پردازش آنها راهی برای رسیدن به رضایت است.
بنابراین سرکوب هر احساسی مثبت نیست. ارسطو به معنای خویشتن داری در برابر میل و اشتها و انگیزه های پست است.
تصور کنید که از نظر عاطفی توسط کسی صدمه دیده اید. در این شرایط عصبانی شدن طبیعی است. بگذارید احساسات ظاهر شوند.
در همین راستا، چونگ و همکاران. (2014) پژوهشی در مورد خودکنترلی و شادکامی انجام داد. در نتیجه، آنها دریافتند که سطوح بالاتر خودکنترلی با شادی بیشتر مرتبط است. نویسندگان پیشنهاد می کنند که یک متغیر تعدیل کننده در وسط وجود دارد: تمرکز بر موفقیت.
7- تحمل
حد وسطی بین زیاده روی و ناسازگاری وجود دارد: مدارا. البته اجازه ندهیم دیگران به ما صدمه بزنند. به طور خلاصه، شما می توانید عیوب دیگران را بدون فراموش کردن احترام به خود تحمل کنید. فضیلت مدارا به تمایل به مهربانی و توانایی کنترل خلق و خوی افراد اشاره دارد.
آسایش دو گیتی تفسیر این دو نامه با دوستان میروت و دشمنان مادارا است.
8- بخشش
اگر می خواهید یاد بگیرید که شاد باشید، سعی کنید تعادلی بین خودخواهی و انکار خود پیدا کنید. از نظر ارسطو، این فضیلت بخشش است و شامل کمک به دیگران همراه با عزت نفس است. به زبان ساده، بخشیدن دیگران به خوشبختی می انجامد. مهربان بودن فضیلتی است که به سعادت می انجامد.
9- طنز
یک فرد شاد می داند که چگونه تفریح کند و دیگران را خوشحال کند. او می داند که چگونه از حس شوخ طبعی خود برای مقابله با درد استفاده کند. در عین حال می داند که گاهی جایی برای خنده و شوخی نیست. بنابراین فیض باید منبعی دلپذیر برای ارتباط با دیگران باشد.
شوخ طبعی برای ارتباط و گفتگو لازم است. فردی که هوش ندارد نقش یک دلقک را بازی می کند که به راحتی می تواند توهین شود. درایت یکی از اجزای مهم خلق و خوی خوب است.
10- شجاعت
شجاعت نگرش مناسب نسبت به ترس است. شجاعت به معنای نترسیدن نیست زیرا چیزهایی مانند بی شرمی یا ظلم به خانواده وجود دارد که انسان باید از آنها بترسد. در عوض، شجاعت اعتماد به نفس در مواجهه با ترس است که به بهترین وجه در میدان جنگ نشان داده می شود.
برخی از رفتارها مانند شجاعت به نظر می رسند اما واقعاً شجاع نیستند. شجاعت فضیلتی دشوار و قابل تحسین است زیرا متضمن تحمل درد است.
ارسطو شهامت را حد اعتدال می داند که حد اعلای آن بی پروایی و بی باکی و نهایت آن ترس است.
اجازه دادن به ترس برای فلج کردن شما می تواند مانعی برای حرکت رو به جلو در مسیر خود به سوی تمامیت باشد. اما اقدام تکانشی بدون اندازه گیری عواقب اعمال شما معمولاً به نتایج خوشایندی منجر نمی شود.
در پایان، آموزش ارسطو در مورد چگونگی شاد بودن سهم مهمی در فلسفه بشری است. این متفکر این دیدگاه را تغییر داد که خوشبختی چیزی است که می توان دنبال کرد و نگرش نیست. به همین ترتیب، او بر اهمیت تعادل در یافتن رضایت تاکید کرد.