سبک زندگی

۵ قانون اصلی که فیلسوفان «سگی» به ما می‌آموزند

خرید فالوور از سایت اینبو

فلسفه «کلبی» یا «سگ» یکی از مشهورترین مکاتب فلسفی یونان باستان است که در طول تاریخ فلسفه همواره تأثیر خود را بر فیلسوفان و مکاتب مختلف حفظ کرده است. این مکتب فقط مجموعه ای از «نظریه ها» نبود، بلکه شیوه ای از زندگی بود که نگاه خاصی به زندگی را به پیروان خود توصیه می کرد.

به گزارش فرادید، اگر بخواهیم به چند مکتب برجسته فلسفی در یونان باستان اشاره کنیم، قطعاً باید از فلسفه کولبی یا سگی در کنار مکاتبی مانند رواقی و اپیکوریسم یاد کنیم. بیش از هر فلسفه دیگری، این فلسفه در افکار و سبک زندگی دیوژن سینوپی سرچشمه گرفته است. مردی که برخی از معاصرانش او را “سگ” می نامیدند و شیوه زندگی او واقعاً شایسته این نام بود. می گویند او در زمین زندگی می کرد و مانند حیوانات از نهر آب می نوشید و از خود هیچ ملکی نداشت.

اما اصول اصلی فلسفه سگ چه بود و واعظان ژولیده آن مکتب چه اصولی را برای دوستان و پیروان خود موعظه می کردند؟ در اینجا 5 قانون اساسی فلسفه کلبی به معنای امروزی را ارائه کرده ایم.

قانون 1: به مکان ها وابسته نباشید

5 قانون اساسی که به ما می آموزند

خانه ای برای روح های فقیر، اثر آرتور بوید هوتن، 1861

ایده خرید خانه با بدهی و رهن که این روزها در بین ما رایج است، برای سگ فیلسوفان کاملاً بی فایده بود زیرا سبک زندگی آنها سبک زندگی مسافران عشایری بود. آرمان های آنها از نوعی خودکفایی نهایی به نام خودکفایی حمایت می کند که به معنای وابستگی اندک به شرایط خارجی است.

اما این آرمان نه فرار از واقعیت را موعظه می کند و نه مردی را می ستاید که خود را در قلعه ای منزوی کرده است. کلبیون ها با تقلید از سقراط، که بدون تغییر باقی ماند و کمتر به ظاهر یا کالاهای مادی وابسته بود، معتقد بودند که حذف خود از جامعه فضای بینش و درک را افزایش می دهد.

آنتیستنس، یکی از پیروان مکتب کولبیون، طرفدار استفاده از خرقه، عصا و عصا بود.

از معروف‌ترین آنها، دیوژن سینوپی با دیدن موش بی‌احتیاطی که از آنجا عبور می‌کرد، جذب سبک زندگی عشایری شد. از نظر او برای این موش مهم نبود که لباس مناسبی نداشته باشد، راحت نخوابیده باشد یا اینکه نمی داند فردا غذایش از کجا می آید.

این مشاهدات بود که دیوژن را تحت تأثیر قرار داد تا سبک زندگی مشابهی را در پیش بگیرد: او در بیرون از منزل با مانتوی تا شده خود یا در وان می خوابید.

در دنیای امروز با رواج «زندگی اجاره ای» شرایط زندگی شبیه آرمان های فیلسوفان سگ شده است. خرید خانه و ایجاد اقامتگاه دیگر مانند گذشته به معنای پیروزی و ثروت نیست. در جامعه مدرن امروزی، جابجایی به دلیل مزایایی که دارد به یک امر عادی تبدیل شده است.

قانون 2: به ارزش های مادی تکیه نکنید

5 قانون اساسی که به ما می آموزند

بازیکنان کارت، پل سزان، 1892-1890

یونانیان باستان بشکه های چوبی با قاب نمی ساختند، در عوض ترجیح می دادند شراب، غلات و روغن را در ظروف سفالی ذخیره کنند. یکی از این طاق‌های غول‌پیکر جایی بود که دیوژنز در آن اقامت گزید و فضای کافی برای اقامت او در طول زندگی داشت. کمترین امکانات شخصی را داشت.

او حکام، پزشکان و فیلسوفان را باهوش ترین مردم می داند. از سوی دیگر، او معتقد بود که تعبیر کنندگان خواب، فالگیران و کسانی که به آنها ایمان دارند و همچنین کسانی که به شهرت یا ثروت خود می بالند، احمق ترین مردم هستند.

کریتز کولبی، فیلسوفی که بیشتر عمر خود را به عنوان یک گدا گذراند، نداشتن چیزهای مادی را عاقلانه می دانست. او بدون پرداختن به جزئیات زیاد در مورد سخنان کولبیون، از مردم خواست که به دنبال ارزش های مادی نباشند و فاصله ای سالم بین خود و ثروت مادی حفظ کنند تا تحت تأثیر خطرات دارایی های دنیوی قرار نگیرند.

کریتیس در واقع فکر نمی کرد که دارایی های مادی لزوما بد هستند. با این حال، باید در حد معقول از آنها لذت برد و هرگز نباید نسبت به آنها مغرور یا وسواس کرد. هر چه چیزهای مادی کمتری داشته باشید، فرصت بیشتری برای تمرکز بر ارزش های واقعی دارید، مانند ایجاد روابط معنادار با افراد همفکر.

اگر زندگی در زمین برای شما غیرقابل تصور است، حداقل به دنبال اصول ساده زندگی باشید. سعی کنید زندگی خود را تمیز کنید و از شلوغی ها خلاص شوید و از خرید بی مورد خودداری کنید و قبل از خرید فکر کنید. اگر این طرز فکر را دارید، خرید اقلام زیاد غیر ضروری خواهد بود.

قاعده سوم: جسم و روح خود را با زهد تقویت کنید

5 قانون اساسی که به ما می آموزند

لانگ شانپ، ادوارد مانه، 1866

کسانی که می خواستند زندگی عشایری داشته باشند و واقعاً خودمختار باشند، باید عادت مقاومت و مقاومت را در خود پرورش دهند. فیلسوفان سگ معتقد بودند که اعمال خویشتن داری به افراد قدرت و توانمندی درونی می دهد. از این رو آگاهانه از آسایش دوری کردند و در عوض با سختی های دائمی مواجه شدند. کشف امکان دستیابی به سادگی بیشتر، خوشبختی واقعی را برای کولبیون به ارمغان آورد. به این نوع انضباط شدید نفس، زهد می گویند.

یک بار دیوژن پسری را دید که به جای فنجان با دستانش آب می خورد و فنجانش را دور انداخت زیرا فهمید که می تواند بدون آن آب بنوشد. او برای عادت به طرد و طرد، از «مجسمه ها» صدقه می خواست و حتی در برف پابرهنه راه می رفت تا بدنش سخت و بادوام باشد.

امروزه بسیاری از افراد ریاضت اقتصادی را انتخاب می کنند و این انتخاب لزوماً به هیچ عمل مذهبی مربوط نمی شود. برای یک فرد، این سخت گیری می تواند راهی برای تقویت اراده، قوی تر شدن و تمرکز بر روی چیزهای مهم باشد.

برای فردی که پس انداز را انتخاب می کند، مهم نیست که چقدر پول دارد و شغلش چیست. ساده‌سازی زندگی، اساس اقتصاد و نیز نفی چیزهایی است که لذت مادی یا جسمانی را به همراه دارد.

ورزش شدید می تواند تأثیر عمیقی داشته باشد، اما ورزش منظم و ملایم می تواند قدرت جسمی و ذهنی را تا حد زیادی افزایش دهد. گاهی اوقات یک عادت مثبت کوچک آسان تر از شیرجه زدن در آب های یخی است.

قانون 4: چاپلوسی نکنید

5 قانون اساسی که به ما می آموزند

ملاقات اسکندر مقدونی و دیوژن، گاسپارد دو کریو، 1605-1669.

می گویند اسکندر مقدونی یک بار به دیدار دیوژن رفت و به او گفت که می تواند هر چیزی را از او بپرسد. دیوژن بدون هیچ احترامی درخواست خود را از فرمانده چنین بیان کرد: از خورشید کناره گیری!

روش کولبیون در بی اعتنایی نه تنها صاحبان قدرت، بلکه به اعماق محافل فلسفی نیز رسید. آنتیستنس و دیوژن از انتقاد علنی افلاطون و تمسخر او به دلیل ارائه آموزه ای از ایده های بسیار انتزاعی و دور از واقعیت دریغ نکردند.

قانون پنجم: رد قراردادهای اجتماعی

5 قانون اساسی که به ما می آموزند

ناهار، کلود مونه، 1868-1869

کولبی ها گاهی با رفتارهای عجیب خود در ملاء عام همشهریان خود را شوکه می کردند. این رفتارها نشان دهنده تلاشی برای روشن شدن این واقعیت است که قوانین اجتماعی در واقع قراردادهایی دلبخواه هستند که از هیچ ضرورت طبیعی ناشی نمی شوند. فیلسوفان سگ می خواستند بر اساس «طبیعت» زندگی کنند و نه بر اساس «قوانین» انسان.

دیوژن مثالی زد که اگر کسی انگشت وسط را به کسی نشان دهد، مردم آن را بی ادب و زشت می دانند، اما اگر حتی با انگشت اشاره به کسی ضربه بزند، آنقدر بی ادبانه نیست. به گفته وی، این مثال نشان می دهد که احکام مردم بر اساس حقیقتی برگرفته از طبیعت شکل نمی گیرد.

امروزه نیز در جوامع مدرن رفتارهایی وجود دارد که با وجود بی ضرر بودن، عجیب یا زشت تلقی می شود، اما از سوی دیگر، رفتارهایی که می تواند آزاردهنده باشد، عادی تلقی می شود. اندیشیدن به واقعیت قوانین اجتماعی و رد قوانین بیهوده و نادرست چیزی بود که زندگی به عنوان یک فیلسوف سگی ایجاب می کرد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا