اگر دنبال اسم دختر شیک، جدید و خیلی باکلاس هستید این مطلب از سایت سرگرمی روز برای شماست. ما در ادمه لیست نام دختر به ترتیب حروف الفبا برای شما آماده کرده ایم. امیدواریم لذت ببرید.
اسم دخترانه ۱۴۰۳ به ترتیب الفبا
اسم دختر شروع با حرف آ
- آلیس: الیس یک اسم دخترانه با ریشه فرانسوی به معنی بانوی نجیب زاده
- آماندا: این نام به معنای دوست داشتنی است
- آنجلا: آنجلا شکل دخترانه نام پسر انجلوس است
- آتوسا : نام دختر کورش
- آدخت : خجسته و نیکو
- آذر : آتش، فروغ، روشنایی
- آوین (کردی) : مانند آب، زلال
- آذرگون : گل همیشه بهار
- آیلا (ترکی) : هالهی ماه
- آرام : قرار، سکون
- آنیا (کردی) : بی نظیر، عشق مطلق
- آرمیتا : آرمان، عشق پاک
- آرمیتی : فروتنی و پاکی و محبت
- آرمیدخت : از نام های برگزیده
- آزادچهر : آزاده نژاد
- آزاده : نام مادر گشتاسب
- آزیتا : از نام های برگزیده
- آژند : نام گلی است
- آهو : غزال، غزاله؛ (به مجاز) معشوق زيبا
- آيدا: (تركی) گياهی كه كنار آب می رويد
- آرزو : خواهش، كام، مراد، چشمداشت، اميد،
- آذين: زيور، زيب، زينت، آرايش
- آریان : بانوی بسیار مقدس
اسم دختر شروع با حرف ب
- بلوت : درخت سودبخش
- بنفشه : نام گلی است
- به آفرید : نام دختر کی گشتاسب
- به نگار : خوب چهره، نیکو صورت
- به‌آفرین : نیک آفریده شده
- بهار : نخستین فصل سال
- بهاره : از آن بهار
- باستیان : بردبار، شکیبا
- بالیده : رشد و نمو کرده
- بامک : بامداد، صبح
- بامی : درخشان، لقب شهر بلخ
- بامین : نام روستایی در نزدیکی هرات
- برهون : هاله، خرمن ماه
- برفین : برفی، از جنس برف؛ سفید مانند برف
- بمانی : نامی که با آن طول عمر کودک را بخواهند.
- بنفشه : نام گل
- بنیتا : دختر بی همتای من
- بارلی : بار(فارسی) + لی (ترکی) میوه دار، سودمند
- بارنک : نام درختی است.
- باستیان : بردبار، شکیبا
اسم دختر شروع با حرف پ
- پادمیرا : جاویدان، نگهبان مهر، نگهدارنده عشق
- پارامیدا : پارامیس، نام دختر بردیا و نوه کوروش پادشاه هخامنشی،
- پاردیس : پردیس
- پارمیدا : پارامیدا، پارامیس، پرمیس
- پاکدل : پاکیزه دل، دلپاک، خوش قلب
- پاکرخ : پاکیزه رو، زیبا رو
- پاکروز : از نام های برگزیده
- پاکروی : پاکیزه روی، زیبا روی
- پاک‌سیما : دارای صورتی پاک و زیبا
- پاکفر : از نام های برگزیده
- پاکناز : دارای ناز خوش
- پاکنوش : پاک نوشنده
- پالیز : باغ
- پامچال : گلی زینتی به رنگهای سفید، صورتی، یا نارنجی
- پانته‌آ : پایدار
- پرخیده : سخن سربسته
- پردیس : باغ بهشت
- پرشت : پر آرزو
- پرنیان : حریر ، دیبا
- پروانه : از نام های برگزیده
- پروین : نام ستاره‌ای
- پری سیما : زیبا روی
اسم دختر شروع با حرف ت
- تاتیانا : تاتینا، پرنده شکاری
- تاتین : پرنده‌ای شکاری
- تاک آفرین : مرکب از تاک (درخت انگور) + آفرین (آفریننده)
- تاکدخت : مرکب از تاک (درخت انگور) + دخت (دختر)
- تالین : پایتخت کشور استونی
- تامیلا : از روی امیدواری، امیدوارانه
- تانسو : زلالی چشمه، تمیزی و پاکی و زیبایی
- تانیا : در فارسی به معنی دختر یگانه و بی مانند
- تبسّم : لبخند، خنده ی بدون صدا
- تمیس : گیاهی بالا رونده
- تناز : نام مادر لهراسب. دختر آرش
- تهمینه : زن رستم و مادر سهراب
- توران : از نام های برگزیده
- توراندخت : از نام های برگزیده
اسم دختر شروع با حرف ث
- ثمر : معنی: میوه
- ثمره : معنی: نتیجه و حاصل
- ثمن : معنی: بها، قیمت
- ثمین : معنی: گرانبها، قیمتی، گران
- ثمین : گرانبها، قیمتی، گران
- ثَمینا : گرانبها و ارزشمند
- ثمینه : گران بها، قیمتی، گران
- ثنا : ستایش خداوند، حمد خداوند، شکر، دعا
اسم دختر شروع با حرف ج
- جانا : ای جان، ای عزیز
- جان افروز : (به مجاز) آسایش بخش روان
- جانان : معشوق، محبوب؛ خوب
- جان بانو : بانویی که چون جان عزیز است.
- جهان بانو : بانوی جهانیان
- جهان آوا : مرکب از جهان (عالم، گیتی) + آوا (صدا، بانگ)
- جهان بانو : بانوی جهانیان
- جهان خاتون : خاتون جهانیان، بانوی جهانیان
- جهان ماه : آن که در جهان چون ماه می درخشد، زیبا
- جهان ناز : مایه افتخار جهان، فخر جهان
- جهانتاب : آنچه به جهان نور و روشنایی میدهد، عالمتاب
- جهاندخت : دختر شهره در عالم
- جهانرخ : مرکب از جهان (عالم، گیتی) + رخ (چهره، صورت)
- جیحون : رود بزرگ
- جیران : آهو
اسم دختر شروع با حرف چ
- چکامه : شعر به ویژه قصیده.
- چکاوک : پرنده‌ای خوش آواز و کمی بزرگتر از گنجشک که تاج بر سر دارد.
- چکاوه : چکاوک
- چلچله : پرستو
- چمان : معنی: آن که می‌خرامد و با ناز حرکت میکند
- چمانه : پیاله شراب
- چمن : زمین سبز و خرم، باغ و بوستان
- چکاو : نام پرنده ای خوش آواز
- چکاوک : آهنگی از موسیقی ایرانی
- چَمان : خرامان
- چهرزاد : از نام های برگزیده
- چیترا : از نام های برگزیده
- چیستا : دانش و دانایی
- چیستی : دانش و آگاهی
- چیکا : نوعی پرنده (ریشه گیلکی)
- چیلانه : درخت عناب
اسم دختر شروع با حرف ح
- حانیه : مهربان، دلسوز
- حبه : دانه‌ی بعضی از میوه‌ها و گیاهان
- حبیبه : مؤنث حبیب، دوست، یار، معشوقه
- حدیث : عشق، سودا
- حسانه : زن بسیار نیکو
- حکیمه : مؤنث حکیم، زن حکیم و دانشمند
- حلما : جمع حَلیم، بردباران، صبوران.
- حسنا : نیک، پسندیده
- حسنی : نیکو،پسندیده
- حسیبه : دارنده‌ی نام و شرف و بزرگی
- حفیظه : موکّل به چیزی؛ حافظ و محفوظ
اسم دختر شروع با حرف خ
- خاتون : لقب زنان اشرافی ، در حال خرامیدن
- خرم گل : آن که چون گل خرم و با طراوت است.
- خرم چهر : آن که چهره ای شاداب و با طراوت دارد.
- خرمدخت : دختر شاد و با طراوت
- خورشاد : از نام های برگزیده
- خوشچهر : نیکو روی
- خوشخو : نیک رفتار، با صفا
- خوشدل : شاد، شادمان، خوشنود، خوشحال
- خوشروی : خوشرو، خوش صورت، خوشگل
- خوشگو : خوش سخن
- خوشنوا : خوش آواز، خوش آهنگ
- خوشچهر : نیکو روی
- خوشخو : نیک رفتار، با صفا
- خوشدل : شاد، شادمان، خوشنود، خوشحال
- خوشروز : دارای زندگی راحت و بارفاه.
- خوشروی : خوشرو، خوش صورت، خوشگل
- خوشگو : خوش سخن
اسم دختر شروع با حرف د
- دریا : از نام های برگزیده
- دل آرام : آرامش دهنده دلدلبر : یار و معشوق
- دلجو : نوازش کننده
- دلدار : دلبر, معشوق, دلیر, دلاور, شجاع
- دلشاد : خوشحال ، شادمان
- دلکش : دلربا, دلپذیر, دلفریب
- دلگرم : خشنود، امیدوار
- دلنواز : دلارام, دلجو, دلپذیر
- دمساز : همدم، همراز، هم صحبت
- دامینه : زیبا، جاری و روان
- دایانا : زیبا روی، زیبا و گرانمایه مانند زر سرخ
- درتا : مانند مروارید، همتای دُر
- درسا : دُر= مروارید، لؤلؤ + سا (پسوند شباهت)، شبیه به دُر
- درستی : پاکی، حقیقت، صحت
- درفام : مانند در درآسا دُرمانند به رنگ دُر
اسم دختر شروع با حرف ر
- رازک : گیاهی علفی از خانواده شاهدانه که معطر است
- رافونه : پونه
- رام افزا : افزون کننده آرامش
- رام افزون : رام افزا، افزون کننده آرامش
- رام بانو : بانوی آرام یا بانوی شاد
- رامش : شادی، خوشی، لذت، حظ ، آسودگی
- رامشین : نام روستایی در نزدیکی سبزوار
- رامک : رام، اهلی، آرامش دهنده
- رامونا : مظهر عشق، لاتین نگهبان عاقل
- رایکا : پسندیده و دوست داشتنی
- رخسار : روی، چهره، صورت ، سیما
- رخشا : رخشان، درخشان
- رخشانه : رخشان و درخشنده
- ردیمه : نام زن کمبوجیه و دختر هوتن
- رسا : بالغ، بلند
- رَسپینا : فصل پاییز
- رَستا : رَستن، رهیدن + ا (پسوند)، رستگار شده
- رستاک : شاخه تازه ای که از بیخ درخت برآید
اسم دختر شروع با حرف ز
- زرنگیس : زرین گیس زرین گیس
- زرنوش : ام شهری که دارا آن را بنا کرده بود
- زرواندخت : از زروان (نام ایزدی) + دخت (دختر)
- زری : پارچه یا لباسی که در آن نخهای طلایی به کار رفته است
- زرین : از جنس زر، به رنگ زر، طلایی
- زرین گل : آن که چون گلی زرین زیبا و درخشان است
- زرین مهر : خورشید طلایی
- زرین نرگسه : ستاره‌های آسمان
- زیبا : خوبروی، خوش چهره
- زیبا دخت : از نام های برگزیده
- زیباچهر : خوش رو
- زیبارخ : از نام های برگزیده
- زیباروی : از نام های برگزیده
- زیبنده : شایسته، سزاوار
- زلیخا : نام همسر عزیز مصر که مفتون زیبایی یوسف (ع) شد.
- زُلفا : منسوب به زلف؛نزدیکی و منزلت و قربَت.
- زمانه : روزگار، چرخ
اسم دختر شروع با حرف ژ
- ژانیا : از نامهای باستانی
- ژانیتا : محل پرستش خداوند
- ژانین : نام دریاچه‌ای در یونان
- ژرفین : عمیقژون : بت، صنم
- ژیلا : ژاله تگرگ
- ژینا : باهوش، با نابغه، ژنیک
- ژینوس : باهوش، نابغه، ژینا
- ژاکلین : ژاکلین
- ژانت : مونث ژان (ژان = یحیی، یوحنا ، خداداد)
- ژانین : نام دریاچه ای در یونان
- ژانیتا : نام شهری در یونان در کنار دریاچه ای به همین نام
- ژینوس : باهوش، نابغه، ژینا
- ژامک : اسم باستانی به معنای آینه
- ژانت : مونث ژان (ژان = یحیی، یوحنا، خداداد)
- ژانیا : از نامهای باستانی
اسم دختر شروع با حرف س
- سارینا : خالص، پاک، منزه، بانوی بی ریا، دختر پاکدامن
- ساعده : دختر مددیار، یاری کننده
- ساغر : ظرفی که در آن شراب مینوشند، جام شراب
- سالمه : بدون عیب، در کمال سلامت
- سالی : بی غم و سرخوش
- سالینا : سال + ین (پسوند نسبت) + ا (پسوند نسبت)، منسوب به سال
- سامه : عهد، پیمان، جای امن و امان، پناه، مأمن
- سامیرا : سمیرا، زن بزرگوار
- سامینا : مانند مینا؛ نام گلی
- سامینا : مانند مینا؛ نام گلی
- سانوا : دختر خوش سخن، بانویی که شیرین حرف می‌زند.
- سانیا : سایه روشنِ جنگل
- ساوی : با ارزش، گرانمایه
- سایه : تاریکی نسبی، پناه، حمایت؛ حشمت و بزرگی.
- ستاره : ؛ بخت و اقبال و نماد شخص مجلس آرا و زیبارو
- ستایش : حمد و سپاس خداوند
اسم دختر شروع با حرف ش
- شادبانو : از نام های برگزیده
- شادپری : از نام های برگزیده
- شاددل : از نام های برگزیده
- شادروز : نیک روز، خوشبخت
- شادروی : از نام های برگزیده
- شادکام : شادمان، کامران، کامروا
- شادمان : خوش، مسرور
- شادیه : منسوب به شادی
- شارونا : سرزمین پربار و حاصلخیز
- شارین : متمدن، شهرنشین
- شانا : باد ملایم
- شاهرو : از نام های برگزیده
- شادک : نام مستعار سمک در داستان سمک عیار
- شادی : وضع و حالت شاد، شاد بودن
اسم دختر شروع با حرف ف
- فروزنده : از نام های برگزیده
- فروغ : روشنایی، تابش
- فریبا : فریبنده
- فریماه : از نام های برگزیده
- فرین : نام یکی از دختران اشوزرتشت
- فریناز : از نامهای برگزیده
- فلامک : الماس گلی رنگ
- فانیذ : پانیذ، قند، شکر
- فایدیم : به معنای گل نیلوفر است
- فرآذر : شکوه آتش
- فرازنده : بالابرنده و افرازنده
- فردیس: پردیس، بهشت
- فرزانه : خردمند، دانا
- فرسیما : دارای چهره‌ای باشکوه
- فلورا : فلوریا، در رم باستان، الهه گل ها و بارآوری
- فهیمه : فهیم
- فیروزه : نام سنگی قیمتی به رنگ آبی یا سبز
اسم دختر شروع با حرف م
- مانا : ماندنی، پایدار
- ماندانا : به معنی عنبر سیاه
- مهرانگیز : برانگیزاننده‌ی محبت و دوستی
- مهربانو : بانوی مهربان و با محبت
- مهرچهر : آنکه چهره‌ای مهربان دارد
- مهرچین : برگزیننده مهر یا نور
- مهرخ : آن که دارای رخساری چون ماه است
- مهرنگار : خورشید زیباروی
- مهروی : ماه رو، زیبارو
- مهسان : مانند ماه
- مهستی : ماه خانم
- مهشید : مهتاب، روشنایی ماه
- مهناز : ماه ناز
- مهوش : مانند ماه، خوشگل
- مهین : بزرگ، بزرگتر
محبوب ترین اسم های دختر در سال ۱۴۰۳
| ردیف | نام | فراوانی | معنی |
| ۱ | فاطمه | ۲۹۸۷۴۷۴ | رانده شده از آتش – زنی که بچه خودرا از شیر گرفته باشد، نام دختر پیامبر«ص» |
| ۲ | زهرا | ۲۶۴۵۷۵۰ | مؤنث «ازهر» به معنای روشن و درخشان است . همچنین زهراء مأخوذ از «زهره» به معنی سفید و نورانی است |
| ۳ | نازنین زهرا | ۱۲۷۵۰ | ۱- زهرای دوست داشتنی؛ ۲- زهرای عزیز و گرامی؛ ۳- زهرای زیبا و گرانمایه. + نازنین و زهرا |
| ۴ | یسنا | ۶۸۷۵ | به معنی پرستش، ستایش، نماز، جشن و در اصطلاح نام یکی از بخش‌های پنجگانهی اوستا و مهمترین آنهاست |
| ۵ | زینب | ۸۳۹۷۵۰ | در لغت به معنی زین ،آراستن وآرایش و خوبی است و نیز به معنی درختی خوش منظره و زیباست |
| ۶ | ریحانه | ۱۳۲۲۵۰ | نام مادر امام رضا (ع) , گل خوش بو؛ یکی ازالقاب حضرت فاطمه (س). |
| ۷ | فاطمه زهرا | ۳۹۳۰۰ | (عربی) (اَعلام) ام ابیها و ام الائمه و ام الحَسنین، صدیقه کبری دختر پیامبر اسلام(ص) و خدیجه دختر خویلد. |
| ۸ | باران | ۳۷۲۵ | (در علوم زمین) قطره‌های آب که بر اثر مایع شدن بخار آبِ موجود در جو زمین ایجاد میشود |
| ۹ | رها | ۳۷۲۵ | نجات یافته و آزاد، با آزادی، آزادانه، رهایی. |
| ۱۰ | ثنا | ۱۷۹۵۰ | (عربی) ۱- ستایش، مدح؛ ۲- دعا؛ ۳- درود و تحیت؛ ۴-حمد، شکر، سپاس. |
| ۱۱ | کوثر | ۸۲۲۵۰ | ۱) سوره ی صد و هشتم از قرآن کریم دارای سه آیه؛ ۲) (در ادیان) جویبار، چشمه یا حوضی در بهشت |
| ۱۲ | مریم | ۱۶۹۵۷۵۰ | گل سفید خوشه‌ای خوشبو و دارای عطر با دوام، و نیز گیاهی علفی،زینتیِ این گل که از خانواده ی سوسن است |
| ۱۳ | سارینا | ۲۴۳۰۰ | خالص، پاک |
| ۱۴ | اسرا | ۱۵۰۵۰ | (عربی) ۱- به شب راه رفتن، در شب سیر کردن؛ ۲- معراج پیامبر اسلام(ص) |
| ۱۵ | رقیه | ۶۵۸۲۵۰ | (عربی) ۱- به معنی دعا، تعویذ- نام دختر امام حسین(ع) |
| ۱۶ | هستی | ۴۱۳۰۰ | ۱- وجود در مقابل نیستی؛ ۲- زندگی، زندگانی؛ ۳- (به مجاز) همهی دارایی. مایملک؛ ۴- (به مجاز) جهان، عالم وجود. |
| ۱۷ | محیا | ۱۴۴۵۰ | (عربی) حیات، زندگی. |
| ۱۸ | آیلین | ۱۱۰۵۰ | (ترکی) هاله، اطراف ماه، هالهی ماه. |
| ۱۹ | مهسا | ۱۶۳۲۵۰ | (مه = ماه + سا (پسوند شباهت))، ۱- مثل ماه، مانند ماه؛ ۲- (به مجاز) زیبارو. |
| ۲۰ | نرگس | ۳۰۰۲۵۰ | گل زینتی با گلبرگ‌های سفید یا زرد معطر و کاسه‌ای به رنگ سفید یا زرد در وسط |
| ۲۱ | معصومه | ۱۱۹۸۲۵۰ | بی گناه و مصونیت یافته و نگاهداشته شده از گناه است همچنین معصوم به کسی گفته می شود که دارای ملکه عصمت باشد |
| ۲۲ | حلما | ۳۳۶۵۴ | صبوران – به ضم ح، جمع حلیم، صبوران، دختران صبور |
| ۲۳ | آوا | ۶۱۲۵ | آواز، بانگ، صوت؛ ۲- عقیده، رأی؛ ۳- صدایی که به آواز خوانده میشود یا از آلات موسیقی به گوش میرسد؛ ۴- (در قدیم) شهرت، آوازه. |
| ۲۴ | النا | ۳۲۲۵ | (یونانی) (= هلن، هلنا)، هلن و هلنا. |
| ۲۵ | نیایش | ۳۲۰۰۱ | دعا، آفرین، ستایش، پرستش، دعاازروی تضرع |
| ۲۶ | بهار | ۳۱۸۵۲ | از فصول چهارگانۀ سال برابر با سه ماه اول سال خورشیدی ایرانی (فروردین، اردیبهشت، خرداد) که درختان سبز و خرم می شوند و گیاهان می رویند، نوبهار، بهاران. |
| ۲۷ | ستایش | ۳۱۴۱۲ | اسم مصدر از ستاییدن و ستودن |
| ۲۸ | مائده | ۳۱۰۰۰ | خوردنی . ۲- خوانی که بر آن طعام باشد |
| ۲۹ | مبینا | ۲۹۹۸۷ | آشکار ، روشن |
| ۳۰ | آیناز | ۲۹۷۴۱ | ماه قشنگ و زیبا، (به مجاز) زیبارو – آی (ترکی) + ناز (فارسی) موجب فخر و مباهات ماه |
| ۳۱ | هلیا | ۲۹۱۲۳ | دختر شب – خورشید |
| ۳۲ | سوگند | ۲۸۱۴۷ | حلف، قسم، یمین |
| ۳۳ | سارا | ۲۸۰۰۰ | عنبرسارا، مشک، بی غش، خالص، زبده |
| ۳۴ | محدثه | ۲۷۹۵۱ | یکی از القاب حضرت زهرا (س) – مؤنث محدث، گوینده سخن |
| ۳۵ | الینا | ۲۷۷۴۱ | نعمت و فراوانی برای ما – نام روستایی در نزدیکی رودبار |
| ۳۶ | آتنا | ۲۷۲۳۵ | مظهر اندیشه و هنر و دانش، نام الهه یونانی، دختر زئوس خدای خدایان |
| ۳۷ | فاطیما | ۲۶۶۵۸ | فاطیما لاتین شده نام فاطمه است که در لهجه لاتین فاطیما گفته می شود. فاطمه یعنی از آتش دور شده. |
| ۳۸ | یاسمین | ۲۶۱۲۳ | گلی است خوشبوبرنگ زردیاکبودیاسفید، یاسمن، سمن، یاس، یاسم، سخلات هم گویند، بعربی یاسمین و یاسمون گویند |
| ۳۹ | حسنا | ۲۵۸۷۴ | زن خوبروی زن خوشگل . جمع : حسان |
| ۴۰ | مهدیس | ۲۵۴۵۶ | منسوب به مهدیس، مانند ماه، دختر زیبا، بانویی با چهره ای درخشنده چون ماه |
| ۴۱ | هانیه | ۲۵۳۲۱ | شادمان، خوشبخت – هانیه کنیه حضرت فاطمه (س) به معنی :کسی که تمامی وسایل آرامش و آسایش شوهر خود را فراهم میکند |
| ۴۲ | حنانه | ۲۴۸۵۲ | مهربان، بخشاینده، بسیار ناله کننده |
| ۴۳ | پرنیا | ۲۴۴۵۶ | (در قدیم) پارچه ای ابریشمی دارای نقش و نگار، نوعی پارچه ی حریر که برای نوشتن به کار می بردند، پرده ی نقاشی – پارچه ابریشمی دارای نقش و نگار |
| ۴۴ | آیدا | ۲۴۱۲۳ | (ترکی) دختری مانند ماه، (به مجاز) زیبا رو – مانند ماه، بانوی زیبا رو، دختری که چهره اش همچون ماه زیباست |
| ۴۵ | کیانا | ۲۴۰۰۰ | ۱ – طبیعت، اصل هر چیز. ۲ – هر یک از طبایع چهارگانه . |
| ۴۶ | ملیکا | ۲۳۹۵۱ | گروهی از گیاهان علفی چند ساله از خانواده ی گندمیان که خودرو هستند- فرشته |
| ۴۷ | نازنین | ۲۳۸۷۴ | دلربا، دوست داشتنی، زیبا، ظریف، قشنگ، گرامی، ناز، نازآلود، نازپرورد، نازپرورده |
| ۴۸ | الناز | ۲۳۴۵۶ | ناز ترین یا محبوب ترین فرد یک قوم یا طایفه – ال (ترکی) + ناز (فارسی )، ایل ناز موجب نازش ایل |
| ۴۹ | زینب | ۲۳۱۰۰ | پاکیزگی، نام درختی خوشبو و خوش منظر |
| ۵۰ | هستی | ۲۲۸۵۲ | بود، زندگی، کاینات، وجود، ثروت، دولت، مال، مکنت، نوا |
| ۵۱ | سارینا | ۲۲۶۵۴ | خالص، پاک – خالص، پاک |
| ۵۲ | نرگس | ۲۲۴۵۶ | نام دریاچه ای است مجاور دریاچه بختگان – گلی سفیدوکوچک وخوشبوکه پیاز آن کاشته میشود |
| ۵۳ | هلیا | ۲۲۱۴۷ | دختر ماه;دختر شب – خورشید |
| ۵۴ | ندا | ۲۱۸۸۱ | آواز، آوا، بانگ، جار، صدا، صلا، صوت |
| ۵۵ | نیوشا | ۲۱۴۳۲ | شنوا. شنونده و فهم کننده و یادگیرنده |
| ۵۶ | ماریا | ۲۰۷۴۵ | ماریا نوعی گشتار آوا شناختی از مریم در زبان های اسپانیایی و آسیایی است |
| ۵۷ | یلدا | ۲۰۳۶۹ | آخرین شب پاییز در نیم کره شمالی و بلندترین شب سال |
| ۵۸ | ملیحه | ۲۰۱۱۱ | نمکین، نمکدار، گندمگون |
| ۵۹ | حدیث | ۱۹۶۹۸ | داستان، روایت، قصه، واقعه، رویداد، ماجرا، گفته، سخن، خبر، قول، تازه، جدید، نو |
| ۶۰ | پریا | ۱۹۴۶۵ | گلبرگ یاس، زیبا و با طراوت، شاداب و جذاب |
| ۶۱ | زینت | ۱۹۱۲۴ | آذین، آرایش، پیرایه، تزیین، حلیه، زیب، زیور |
| ۶۲ | مستانه | ۱۸۹۱۲ | افروزنده |
| ۶۳ | کوکب | ۱۸۵۳۷ | مست وار، مانندمستان، سرخوشانه، سرمستانه |
| ۶۴ | عاطفه | ۱۸۳۲۷ | احساس، انفعال، عطوفت، محبت، مهر، مهربانی |
| ۶۵ | نازی | ۱۷۹۴۵ | نازو. پیشی |
| ۶۶ | آوا | ۱۷۸۵۲ | آواز، بانگ، صدا، صلا، صوت، لحن، ندا، نغمه، نوا، آوازه، شهرت، صیت |
| ۶۷ | یگانه | ۱۷۴۱۲ | صمیمی. یکرنگ. یک رو. مخلص. بااخلاص |
| ۶۸ | مهدیه | ۱۷۰۱۰ | مؤنث مهدی، عروس |
| ۶۹ | زینب زهرا | ۱۶۸۷۴ | کنیز زهرا – مطیع زهرا |
| ۷۰ | مهلقا | ۱۶۳۵۹ | مه (فارسی) + لقا (عربی) آن که چهره و صورتی زیبا چون ماه دارد |
| ۷۱ | غزل | ۲۸۳۰۰ | (عربی) ۱- (در ادبیات) نوعی شعر، شعر عاشقانه؛ ۲- (در موسیقی ایرانی) هر نوع سخن آهنگین که به آواز یا همراه سازها خوانده میشده است. |
| ۷۲ | یلدا | ۲۰۵۰۰ | ۱- آخرین شب پاییز در نیمکره شمالی و بلندترین شب سال ۲- (در قدیم) (به مجاز) تاریک و بلند یا تاریک و عمیق. |
| ۷۳ | صبا | ۴۰۳۰۰ | نسیم ملایم و خنکی که در برخی نواحی از طرف شمال شرق میوزد |
| ۷۴ | مبینا | ۱۱۸۲۵۰ | مبین |
| ۷۵ | نرگس | ۳۰۰۲۵۰ | گل زینتی با گلبرگ‌های سفید یا زرد معطر و کاسه‌ای به رنگ سفید یا زرد در وسط |
| ۷۶ | فاطمه معصومه | ۴۳۰۰ | از نامهای مرکب، ا فاطمه و معصومه؛ ۲- فاطمهی بیگناه و پاک. |
| ۷۷ | نازنین رقیه | ۴۳۶۲ | رقیه ی دوست داشتنی؛ ۲- رقیه ی عزیز و گرامی؛ ۳- رقیه ی زیبا و گرانمایه.نازنین و رقیه |
| ۷۸ | مائده | ۷۸۷۵۰ | خوردنی، طعام؛ ۲- سفره‌ای که بر آن غذا میگذارند |
| ۷۹ | جنت | ۴۷۵ | بهشت، فردوس |
| ۸۰ | بتول | ۲۳۴۷۵۰ | کسی که از دنیا منقطع شده است و به خدا پیوسته است |
| ۸۱ | مهسا | ۱۶۳۲۵۰ | مثل ماه، مانند ماه؛ زیبارو |
| ۸۲ | اسما | ۷۳۲۵۰ | معارف، حقایق |
| ۸۳ | آتنا | ۳۶۵۰۰ | مظهر اندیشه، هنرها، دانش‌ها و صنعت |
| ۸۴ | یگانه | ۴۲۱۰۰ | صمیمی، همدل، یک رنگ |
| ۸۵ | عسل | ۳۱۳۰۰ | انگبین، مایع خوراکیِ غلیظ و چسبناکی که زنبور عسل تولید میکند |
| ۸۶ | ملیکا | ۵۱۲۵۰ | گروهی از گیاهان علفی چند ساله از خانواده ی گندمیان که خودرو هستند. |
| ۸۷ | هانیه | ۱۰۱۲۵۰ | شادمان، خوشبخت |
| ۸۸ | ایلنا | ۱۴۷۵ | افتخار ایل؛ مورد نوازش ایل؛ نازنین ایل. |
| ۸۹ | حدیث | ۶۴۷۵۰ | روایت، سخن، گفته |
| ۹۰ | هلیا | ۱۷۴۵۰ | به معنی دختر خورشید |
| ۹۱ | آذر | ۷۶۲۵۰ | فرشته نگهبان آتش نزد ایرانیان باستان |
| ۹۲ | ستاره | ۶۸۷۵۰ | (در نجوم) هر یک از اجسام نورانی آسمان که معمولاً شب‌ها از زمین به صورت نقطه‌های نورانی چشمک زنِ نسبتاً ساکن دیده میشوند؛ اختر، نجم |
| ۹۳ | ساقی | ۸۹۵۲ | آن که شراب در پیاله میریزد و به دیگری میدهد |
| ۹۴ | کیانا | ۱۷۰۵۰ | طبیعت، جوهر |
| ۹۵ | حدیثه | ۵۱۲۵۰ | امروزی، جدید، نو |
| ۹۶ | فائزه | ۱۳۵۲۵۰ | زن رستگار |
| ۹۷ | ساناز | ۶۲۲۵۰ | کمیاب، نادره |
| ۹۸ | بهدخت | ۷۰۱۰ | دختر نیک و خوب. |
| ۹۹ | اعظم | ۳۲۷۷۵۰ | بزرگ، بزرگتر، بزرگترین، بزرگوار، بزرگوارتر- از صفات خدوند. |
| ۱۰۰ | منیر | ۳۳۵۰۰ | درخشان، تابان، روشن |
| ۱۰۱ | آیدا | ۵۸۷۵۰ | گیاهی که کنار آب میروید |
| ۱۰۲ | عارفه | ۲۷۵۰۰ | مهربانی و نیکی (عارفت) |
| ۱۰۳ | کیمیا | ۴۸۷۰۰ | ماده‌ای فرضی که به گمان قدما فلزاتی مانند مس و قلع را به طلا و نقره تبدیل میکند، اکسیر |
| ۱۰۴ | مهدیه | ۱۸۰۷۵۰ | کسی که خداوند رستگاری را و راه راست را برایش تعیین کرد |
| ۱۰۵ | لعیا | ۱۹۸۷۴ | خسته |
| ۱۰۶ | خاطره | ۱۹۹۵۰ | یادبود، یاد، ذهن، حافظه، خاطر |
| ۱۰۷ | پریا | ۴۶۱۰۰ | همانند پری |
| ۱۰۸ | یکتا | ۸۰۲۵ | یگانه، بینظیر، تنها |
| ۱۰۹ | وحیده | ۳۱۵۰۰ | وحید – مؤنث وحید، یگانه، یکتا، بی نظیر |
| ۱۱۰ | نگار | ۷۴۲۵۰ | (به معنی نگاشتن و نگاریدن)؛ نقش، تصویر |
| ۱۱۱ | مهدیس | ۱۵۵۵۰ | مانند ماه-زیبارو |
| ۱۱۲ | درسا | ۹۰۷۵ | شبیه به دُر- گران قیمت و ارزشمند. |
| ۱۱۳ | سحر | ۱۷۱۲۵۰ | از نیمه شب تا اذان صبح |
| ۱۱۴ | فرح | ۲۵۷۰۰ | شادمانی، سُرور، شاد شدن، شادمان گردیدن |
| ۱۱۵ | آناهیتا | ۱۷۳۵۰ | بی آلایش، پاک، به دور از آلودگی و ناپاکی |
| ۱۱۶ | زهره | ۳۳۵۲۵۰ | دومین سیارهی منظومهی شمسی از لحاظ دوری از خورشید، میان عطارد و زمین، که از درخشنده‌ترین اجرام آسمانی است |
| ۱۱۷ | ماهان | ۶۱۵۰۰ | نام پسر کیخسرو، پسر اردشیر، پسر قباد-نام یکی از شهرهای استان کرمان-نام دشت بزرگی در مغربِ تبریز |
| ۱۱۸ | دریا | ۸۸۲۵ | دریاچه، رود بزرگ |
| ۱۱۹ | مهتاب | ۶۱۲۵۰ | نور و روشنایی ماه- مهتابی |
| ۱۲۰ | سهیلا | ۱۷۰۲۵۰ | نرم، ملایم |
| ۱۲۱ | ماندانا | ۱۵۲۵۰ | عنبر سیاه- آخرین پادشاه ماد، زن کمبوجیهی اول و مادر کوروشِ کبیر |
| ۱۲۲ | ونوس | ۹۴۷۵ | سمبل زیبایی، عشق |
| ۱۲۳ | ذکیه | ۴۶۲۵ | به معنای تیز هوش و با هوش، زن تیز خاطر |
| ۱۲۴ | کلثوم | ۱۶۴۲۵۰ | دارای گونه و چهرهی پر گوشت- زیبا چهره |
| ۱۲۵ | کتایون | ۳۷۶۵۰ | دختر قیصر روم و زن گشتاسب و مادر اسفندیار که نام دیگرش را ناهید گفته‌اند |
| ۱۲۶ | مهربان | ۵۳۲۵ | با محبت، با مهر، نیکی کننده، رحم کننده |
| ۱۲۷ | ساجده | ۲۹۹۰۰ | سجده کننده |
| ۱۲۸ | مهگل | ۹۸۲۵ | گلِ ماه- زیبارو |
| ۱۲۹ | زیبا | ۱۰۹۷۵۰ | آنکه دیدنش لذت بخش و چشم نواز است، جمیل |
| ۱۳۰ | درنا | ۸۸۷۵ | پرنده ی وحشی و حلال گوشت |
