فناوری و تکنولوژی

آیا انسان واقعا «اختیار» دارد؟ اسپینوزا پاسخ می‌دهد

خرید فالوور از سایت اینبو

باروخ اسپینوزا، فیلسوف، مفهومی قابل تامل از آزادی و اختیار ارائه کرد که درک شهودی ما از این موضوع را به چالش می‌کشد. به گفته وی، در حالی که فقط خداوند دارای آزادی و اختیار مطلق است، انسان ها فقط نسبتاً آزاد هستند.

به گزارش فرادید، اسپینوزا می گوید آزادی واقعی با شناخت ضرورت رویدادها و جایگاه ما در زنجیره علّی طبیعت به دست می آید. او استدلال می کند که با اتخاذ این دیدگاه، می توانیم بر احساسات خود کنترل داشته باشیم. به عبارت بسیار ساده تر، اسپینوزا می گوید که اختیار انسان به معنای پذیرفتن این است که او مجبور است.

اسپینوزا: برای کمک به دیدن دیگران

آیا واقعاً فردی وجود دارد؟

پرتره باروخ اسپینوزا، 1665

باروخ اسپینوزا در 24 نوامبر 1632 در آمستردام به دنیا آمد. او در یک جامعه یهودی بزرگ شد، اما در جوانی تحت تأثیر طیف گسترده ای از سنت های فلسفی، از جمله آثار دکارت قرار گرفت. در نهایت، توسعه ایده های خود منبعی برای بحث در جامعه یهودی شد و در نهایت منجر به تکفیر او از کنیسه آمستردام در سال 1656 شد.

در مقطعی، یک یهودی متعصب حتی سعی کرد او را بکشد. ژیل دلوز می گوید: «گاهی پیش می آید که فیلسوفی محاکمه می شود، اما به ندرت در آغاز کارش تکفیر و کشته می شود» (1988، ص 6).

اسپینوزا برای ساخت ابزارهای نوری لنزهایی تراشید و این کار منبع اصلی درآمد او شد. او با چیزهای کمی زندگی می کرد و تنها تجمل زندگی اش کتاب بود. او حتی از کمک مالی دوستان ثروتمندش خودداری کرد.

اسپینوزا به تراشیدن عملی و استعاری لنزها بسنده می کند. او علاقه مند بود واقعیت را واضح تر ببیند و به دیگران کمک کند آن را بهتر ببینند. می خواست آزادانه فکر کند. او در مقطعی از سخنرانی در هایدلبرگ خودداری کرد، زیرا می ترسید که آزادی فکر او را محدود کند. همانطور که دلوز اشاره می کند، او نمی خواست کسی را فرمان دهد یا حتی متقاعد کند، بلکه فقط می خواست شیشه را شکل دهد یا عدسی را برای این دید آزاد الهام گرفته شکل دهد (1988، ص 14). اکنون می‌توانیم با یک ایده ساده اما جذاب شروع کنیم: مفهوم او از آزادی درباره «به وضوح دیدن» است.

مبانی متافیزیکی اسپینوزا

آیا واقعاً فردی وجود دارد؟
پرتره رنه دکارت اثر فرانس هالس، 1700-1649

قبل از پرداختن به مفهوم آزادی یا اختیار، لازم است به طور بسیار مختصر تفسیر متافیزیکی اسپینوزا از جهان را که در اخلاق او بیان شده است، ترسیم کنیم. سه مفهوم مورد نیاز است: جوهر، صفات و حالات.

ذات به موجودی مستقل و مستقل اطلاق می شود که برای وجود خود به چیزی جز خود نیاز ندارد. ذات، جوهر اساسی هر چیزی است و بنابراین نامتناهی و ابدی است. اسپینوزا از آن به عنوان خدا یا طبیعت یاد می کند و آن را اصطلاح لاتین causa sui می نامد.

صفات، کیفیات یک موجودیت هستند. صفات در واقع حالات مختلف وجود هستند که تعداد آنها نامحدود است. اما به گفته اسپینوزا، انسان ها تنها دو مورد از این ویژگی ها را می شناسند: اندیشه و بسط. علاقه مندان به دکارت ممکن است Res cogitans (اندیشه) و Res extensa (بسط) او را به یاد بیاورند.

اما برخلاف آنچه در فلسفه دکارت آمده است، از نظر اسپینوزا این دو صدا از یکدیگر جدا نیستند، بلکه در واقع حالات مختلف یک جوهر (یعنی خدا) هستند. بنابراین، اسپینوزا برای تعریف رابطه روح و بدن نیازی به دردسر نداشت. زیرا از نظر او روح و بدن در واقع دو صفت یک جوهر یا دو روی یک سکه هستند.

در نهایت، حالت‌ها روش‌های خاص و نهایی هستند که ذات در آنها بیان می‌شود. حالات روحی مانند امواج بی شماری در اقیانوس است. یک درخت، یک شخص، یک ساختمان و یک صندلی حالت های وجودی هستند.

به دنبال این ایده ها، حالت ها همیشه به حالات دیگر مرتبط هستند، آنها به یکدیگر وابسته هستند، زیرا طبق تعریف یک جوهر به یک موجود ذاتی اشاره دارد. اما من و تو وجود را انتخاب نکردیم. ما نتیجه علل خارج از خود هستیم. ما برای زندگی به چیزهای دیگری وابسته هستیم. اسپینوزا استدلال می کند که بنابراین “اراده آزاد” در واقع یک توهم است.

گاهی اوقات تصور می کنیم که مثلاً میل به خوردن کیک شکلاتی محصول اراده ماست. اما در واقع این فقط به این معنی است که ما دلایلی (که ما را به سایر حالت ها متصل می کند) که منجر به آن میل می شود را نادیده می گیریم. دلایلی مانند انگیزه های بیولوژیکی یا تبلیغاتی؛ به گفته اسپینوزا، “کودک معتقد است که با میل خود تغذیه می شود.” توهم اراده آزاد مربوط به ناتوانی در درک اینکه ما حالات ذات الهی هستیم.

برخی ایده اسپینوزا از خدا را مرتبط با پانتئیسم تفسیر می کنند. در فلسفه اسپینوزا، خدا فراتر از واقعیت (یک موجود متعالی) نیست، بلکه همه واقعیت است. خدا جهان هستی است.

آزادی مطلق خداوند

تعریف آزادی در قسمت اول کتاب «اخلاق» بسیار جالب است. اسپینوزا می‌نویسد: «آن چیزی را آزاد می‌نامند که فقط به دلیل ماهیت خود وجود دارد و اعمالش توسط خودشان تعیین می‌شود، این تعریف اکنون با توصیف مشترک و شهودی ما از آزادی در تضاد است.

برای مثال، ممکن است آزادی را قدرت انجام کاری بدون توقف یا محدود شدن تعریف کنیم. برعکس، از نظر اسپینوزا، آزادی با «اتکاء به خود» مرتبط است. این تنها معنای آزادی از دیدگاه اوست.

اگر این درست باشد، پس خدا تنها موجودی است که می تواند آزاد باشد، زیرا او تنها موجودی است که به هیچ چیز جز خودش وابسته نیست. فیلسوف متیو کیسنر این را «آزادی مطلق» می نامد. اگرچه مردم هرگز نمی توانند به آزادی مطلق دست یابند، اما می توانند آزادی نسبی یا «درجات آزادی» را در نظر بگیرند.

اما در اینجا دوباره این ایده به اعتماد به نفس مربوط می شود. کیسنر توضیح می‌دهد: «اگر به دلیل صحبت‌های یک فروشنده، خرید یک خودروی جدید را انتخاب کنم، می‌توان گفت که اعتماد به نفس و در نتیجه آزادی و اختیار کمتری نسبت به زمانی که این انتخاب نتیجه ترجیحات و ترجیحات من باشد، کمتر است. استدلال “

استدلالی برای آزادی نسبی

استدلال می تواند به افزایش آزادی نسبی فرد کمک کند. درک خطوط علیت (چگونه حالت ها به یکدیگر متصل می شوند و بر یکدیگر تأثیر می گذارند) می تواند به ما کمک کند تا بفهمیم چه چیزی بر ما تأثیر می گذارد و نیروهای خارجی که به طور مداوم ما را شکل می دهند. آگاهی از این روابط علّی، داشتن تصورات کافی از واقعیت است.

بنابراین، اگرچه مردم از نظر متافیزیکی آزاد نیستند، اما می توانند با درک اینکه چرا چیزها به این شکل هستند، به آزادی نسبی دست یابند. در معنای دوم، ما می توانیم به گونه ای آزاد باشیم که قدرت ما را برای فعال بودن افزایش دهد. به گفته گیتنز: “هرچه بیشتر خدا را درک کنیم (…)، بیشتر درک می کنیم که بخشی از او هستیم، و این درک به ما کمک می کند از آسیب دوری کنیم و آنچه را که برای ما خوب است دنبال کنیم.”

از این منظر اسپینوزا شبیه رواقیون است. او یقین دارد که پذیرش ضرورت راه آزادی و فضیلت است.

آزادی به عنوان تسلط بر احساسات

آیا واقعاً فردی وجود دارد؟
سلف پرتره (مرد ناامید)، گوستاو کوربه، 1845-1843.

اسپینوزا تعریف دیگری از آزادی و انتخاب دارد: تسلط بر احساسات.

ما می توانیم علایق خود را از طریق آگاهی و عقل درک کنیم. وقتی احساسات خود را درک می کنیم، دیگر در دام آنها نیستیم. به عنوان مثال، افرادی که از اعتیاد رنج می برند، آزاد نیستند، زیرا اعتیاد آنها باعث می شود احساس کنند و خلاف عقل عمل کنند.

اسپینوزا به عنوان یک خردگرا معتقد به تسلط بر احساسات از طریق درک عقلانی بود. با به دست آوردن بینش در مورد علل و مکانیسم های احساسات خود، می توانیم بفهمیم که چرا احساسات به وجود می آیند و چگونه بر اعمال ما تأثیر می گذارند. در این صورت مفهوم آزادی به خودآگاهی مربوط می شود. در مورد اعتیاد، می تواند به شناسایی منابع اعتیاد مانند کمبود معنا، احساس تنهایی و بعد فیزیولوژیکی مرتبط با پرهیز کمک کند.

به طور کلی، انسان از طریق عقل می تواند در مورد نیروهای علّی بیرونی ایده های مناسبی شکل دهد که منجر به کاهش انگیزه، قدرت و در نهایت زندگی غم انگیز می شود. برعکس، آزادی مسیر زندگی شاد را تقویت می کند. عدم آزادی اسارت است. اسپینوزا می نویسد: «هنگامی که انسان طعمه هوس های خود می شود، ارباب خود نیست، بلکه سرنوشت بر او حکومت می کند».

یک نکته ظریف را باید اضافه کرد: تسلط بر احساسات شامل سرکوب یا حذف احساسات نیست، بلکه هدایت آنها از طریق عقل است. شاید به خاطر همین واقعیت است که این مفهوم آزادی درمانی است و همانطور که کیسنر اشاره می کند به این معناست که اسارت «فی نفسه اسارت احساسات نیست، بلکه اسارت هدایت شدن توسط احساسات غیرمنطقی است».

نتیجه گیری نهایی

هنگام بحث در مورد زندگی اسپینوزا، ما بر توجه او به تیز کردن عدسی ها به عنوان روشی استعاری برای خلاصه کردن هدفش از دیدن واضح تر تأکید کردیم. اکنون می‌توانیم اضافه کنیم که توانایی استدلال (به‌دست آوردن ایده‌های کافی در مورد روابط علی خود) می‌تواند عدسی باشد.

تنها در این صورت است که می‌توانیم ببینیم که آزادی انجام هر کاری که می‌خواهیم (توهم اراده آزاد) نیست، بلکه درک جایگاه ما در خطوط و سطوح هستی است. فهمیدن یعنی آزاد بودن.

البته، این ادعا که ما در اینجا مفهوم اسپینوزا از عاملیت و آزادی را روشن کرده‌ایم، واهی خواهد بود. غنا و پیچیدگی کار او همچنان کنجکاوها را مجذوب خود می کند. این مقاله فراتر از یک مرور کلی، تشویقی برای آشنایی با اسپینوزا است. شاید به همین دلیل هگل در «سخنرانی‌های تاریخ فلسفه» نوشت: «شما یا اسپینوزی هستید یا اصلاً فیلسوف نیستید».

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا